«پریسای عزیزم جات اینجا خیلی خالیه. امیدوارم روحت در شادی و آرامش باشه.»، «برای رفتن تو خیلی زود بود دوست خوب و دوست داشتنی من. همیشه به یادت هستم.»، «گلهای زیبا همیشه زود پرپر میشوند. گل زیبای ما، در آرامش باشی.»، «پریسا جانم.... استیکر گریه»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، این پیامها و پیامهایی مشابه در صفحه فیسبوک پریسا دیده میشوند. قبل ترش هم پیامهای تبریک تولد است که پشت سرهم ارسال شدهاند. همگی بدون جواب. پیامهای تبریک، حال و هوای غمگینی دارند. بیشتر مثل یک جور ابراز همدردی جمعیاند. همه میدانند پریسا دیگر این صفحه را نمیبیند. دختر جوان 6 ماه پیش فوت کرده. حالا عکسها و نوشتههای پیشین او در صفحه فیسبوکاش به یادگار ماندهاند. صفحه اینستاگراماش هم هست. از 6 ماه پیش دیگر هیچ عکسی در صفحه آپلود نشده است.
آخرین عکس، دختر جوان را خندان در ساحل دریا نشان میدهد. پریسا در عکس، دست راست را روی پیشانی حائل چشمها کرده و باد، گوشه روسریاش را روی هوا بلند کرده است. چهره دختر، آنقدر آرام است که نمیشود تصور کرد دیگر زنده نیست.
کامنتهای زیر عکس، از یک جایی به بعد نشان از اتفاقی تلخ دارند. استیکرهای گریه پشت سر هم. حتی آنهایی که پریسا را نمیشناسند، با ارسال کامنتهای تسلی بخش، با دوستانش همدردی میکنند. نوعی ابراز همدردی دسته جمعی.
امیر هم صاحب یکی از صفحههای غیرفعال شده اینستاگرام است. او هم جان خود را در تصادف رانندگی از دست داده. 3 ماه پیش. در صفحهاش عکسی از همان سفر آخر دیده میشود. یک سلفی با حال و هوای شاد. زیرش نوشته: «جای همه دوستان خالی...» خیلیها علی، برادر امیر را در کامنتها منشن کرده و به او تسلیت گفتهاند. علی جواب کامنتها را داده و از ابراز همدردی دوستان تشکر کرده است. علی 2 سال از امیر بزرگتر است. به محض دیدن پیام در دایرکت، جواب میدهد. انگار دوست دارد درددل کند. میگوید در مقابل این غم بزرگ محکم است و سعی میکند در کنار مادر و پدر باشد که حالا دیگر تنها او را دارند. علی میگوید: «امیر در فضای مجازی خیلی فعال بود. اصلاً رشته خودش آی تی بود. توئیترباز بود. توی فیسبوک هم فعالیت زیادی داشت. بالطبع دوستان مجازی زیادی هم داشت. صفحه اینستاگرامش بالای 30 هزار فالوئر دارد؛ حتی بعد از مرگش. یک بار به شوخی گفت: اگر من مردم، اینستاگرامام را تو بگردان. نمیدانم چرا همان موقع ته دلم خالی شد. یکی دو بار به سرم زده پسوردهایش را پیدا کنم و صفحهاش را به یادش اداره کنم اما دلش را ندارم.»
صفحه پرفالوئر امیر، حالا بیشتر مثل یک بنای یادبود یا چیزی شبیه آن است. دوستان گاهی میآیند و پیغامی تسلی بخش میگذارند. بعضیها هم که اتفاقی گذرشان به صفحه میافتد و دستگیرشان میشود چه اتفاقی برای صاحب آن افتاده، پیامی کوتاه میگذارند و میروند؛ درست مثل مکثی کوتاه و خواندن فاتحهای بر سر مزار کسی که نمیشناسند.
صفحههای اجتماعی افراد مشهور درگذشته هم حال و هوایی شبیه همان مزارهای مجازی را دارند، با این تفاوت که عده بیشتری برای تسلی بخشی و ابراز همدردی در آن حضور دارند. گاهی حتی بینشان دعوا هم میشود. مثلاً کسی در پاسخ به یکی دیگر که خیلی با سوز و گداز ابراز همدردی کرده، میگوید: «شما چرا کاسه داغتر ازآش شدهای؟! مرحوم فلانی را اصلاً در زندگیات دیده بودی؟!!» یا کامنتهایی از این دست. جالب است که تعداد فالوئرهای فرد مرحوم شده، بعد از شنیدن خبر فوتاش به صورت تصاعدی بالا رفته است. شاید همین مسأله هم سبب شده تا بعضیها به فکر راهاندازی صفحههای تقلبی با استفاده از نام سلبریتی مرحوم بیفتند تا به این ترتیب فالوئرهای فراوان پیدا کنند و بعد سر فرصت فکرش را بکنند که از این امکان، چطور استفاده کنند.
با توجه به افزایش کاربران شبکههای اجتماعی و با حساب اینکه به هرحال مرگ، پدیدهای غیرقابل انکار و هر لحظه محتمل است، این سؤال پیش میآید که بعد از مرگ کاربران، چه اتفاقی برای حساب کاربریشان میافتد؟
برخی از ارائه دهندگان سرویسهای ارتباط اجتماعی به محض انتشار گزارش فوت، به طور خودکار ورود به حساب کاربری فرد را غیرممکن میکنند و هیچ شخصی حتی نزدیکترین خویشاوند فرد فوت شده، نمیتواند به آن دسترسی پیدا کند. گزارش فوت در واقع همان پیامهای تسلیت و عدم فعالیت کاربر است که فوت او را تأیید میکند.
مهران شعبانی، کارشناس شبکه در این باره توضیح میدهد: «قوانین شبکههای اجتماعی در قبال فوت کاربران باهم متفاوت است. بهعنوان مثال در فیسبوک اگر هویت خانواده فرد فوت شده احراز شود، این امکان به آنها داده میشود که صفحه شخصی او را غیرفعال کنند. فیس بوک همچنین امکانی به کاربران میدهد که بر اساس آن پروفایل فرد مرحوم بهعنوان یادبود در فضای مجازی باقی بماند یا اینکه اگر فرد قبل از فوت خود، سرویسی را فعال کرده و برای خود وارثی انتخاب کند، به او امکان میدهد تا بعد از مرگ، صفحهاش را اداره کند. در توییتر اما چنین امکانی وجود ندارد و این شبکه اجتماعی در سیاستهای اصلی خود اعلام کرده که امکان دسترسی به پروفایل فرد فوت شده را در اختیار کسی حتی نزدیکان او قرار نمیدهد. توییتر پس از فوت هرشخص حساب کاربری او را غیرفعال میکند و قراردادی نیز با بسیاری از دولتها دارد که بر اساس آن باید فهرست افراد فوت شده در فضای توییتر برای آنها ارسال شود تا فعالیت توییتری آنها هم به پایان برسد. این سیاست قطعاً با توجه به فراگیری و دارا بودن ابعاد خبری توییتر اتخاذ شده تا از سوءاستفاده احتمالی از حساب کاربران فوت شده جلوگیری شود.» طبیعی است که هرکس با داشتن اسم کاربری و کلمه عبور فرد فوت شده، میتواند به حساب کاربری او دسترسی پیدا کند و حتی ادامه اداره آن را برعهده بگیرد. این مورد در صفحه کاربری برخی روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی نیز دیده شده. خانواده و نزدیکان با ادامه فعالیت در صفحه مجازی فرد، باعث زنده نگه داشتن یاد و به مقصد رساندن هدفاش از راهاندازی صفحه مجازی میشوند. گاهی هم مرز مرگ و زندگی کاربران فضای مجازی خصوصاً آنها که هویتشان گاه در هالهای از ابهام قرار دارد، چنان مخدوش میشود که به شایعات در این باره دامن میزند. مثل شایعه مرگ گردانندگان صفحات پربازدید.
مرگی که مرز نمیشناسد
«در شبکههای اجتماعی بین افراد نزدیکی کاذب به وجود میآید. وقتی علایق مشترک وجود دارد، افراد گمان میکنند به لحاظ روحی به هم نزدیک هستند. مثلاً فیلم و سریالی مشترک میبینند یا از هشتگهای مشترک برای بیان نظرات و عقایدشان استفاده میکنند. در واقع کاربران، باهم احساس دوستی دارند. گرچه این نزدیکی کاذب است اما به هرحال وجود دارد. به خاطر همین وقتی پدیده مرگ اتفاق میافتد، احساسات کاربران دیگر برانگیخته میشود، چون فرد فوت شده را دوست و نزدیک به خود میدانند.»
دکتر محمدرضا خندان، جامعه شناس با بیان این مطلب ادامه میدهد: «دنیای مجازی به سمت شو و نمایش پیش رفته و خیلی کاربران برای اینکه خود را مهربان جلوه دهند، حتی اگر صمیمیتی با فرد فوت شده نداشته باشند، کامنتهای تسلی بخش مینویسند چون نیاز دارند تأیید دیگران را دریافت کنند. از سوی دیگر برخی مرگها مثل مرگ افراد مشهوری چون ماندلا، پدیدههای اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند. در این مواقع فرد در واقع به بیان احساسات خود از طریق گفتوگو با متوفی میپردازد. در واقع حرفهای خود را بیواسطه به فردی میگوید که در دنیای واقعی امکان مکالمه رو در رو با او برایش وجود ندارد. اما در فضای مجازی شرایط متفاوت است. این مسأله، تنها در مورد افراد مرده هم نیست. در مورد سلبریتیها هم همین طور است. در فضای مجازی همه باهم برابرند و افراد میتوانند بیواسطه و مرز، دیگران را مخاطب قرار دهند. با همین استدلال میتوان گفت که در فضای مجازی حتی مرگ هم واسطه محسوب نمیشود و گویی مرز آن از بین میرود. فرد احساس میکند میتواند در این فضا احساسات خود را با متوفی عنوان کند و از این موضوع آرامش یابد. در دنیای واقعی مراحل پذیرش مرگ متفاوت است. اول مرحله انکار است و بعد مرحله پذیرش فرا میرسد و فرد، دیگر باور میکند که اتفاق، افتاده و قابل بازگشت نیست و باید آن را بپذیرد.»
این جامعه شناس معتقد است که ادامه فعالیت در صفحههای اجتماعی افراد مرحوم شده، که معمولاً از سوی نزدیکان آنها صورت میگیرد، باعث برهم زدن آرامش روانی دوستان مجازی او میشود و بهتر است فرد مرحوم در فضای مجازی هم به انفعال برسد.
کاربران هم گاهی ترجیح میدهند مرگ را انکار کنند. شاید در فضای مجازی بشود مرگ را نادیده گرفت. آنهایی که بیتوجه به اینکه صاحب حساب مجازی از دنیا، برایش کامنت میگذارند و با او گفتوگو میکنند؛ گفتوگوهایی که اگر کسی نداند، سخت بتواند احتمال دهد که مخاطب دیگر در این دنیا نیست. مهتاب از دوستان پریسا که در ابتدا به او اشاره شد، معتقد است که دوستاش در دنیای واقعی دیگر زنده نیست اما هربار که اینجا، یعنی در صفحه فیسبوکاش مطالب و عکسهایی را که به اشتراک گذاشته میخواند، حس میکند دوستاش هنوز زنده است، حداقل در فضای مجازی. میگوید: «خوبی دنیای مجازی همین است. آدم خیال میکند طرف به یک مسافرت طولانی رفته یا مهاجرت کرده است.» بعضی دیگر اما ترجیح میدهند از یاد ببرند. سعی میکنند تا جایی که ممکن است به صفحه فرد مرحوم سر نزنند و هیچ عکس و خاطرهای را مرور نکنند. میخواهند فراموش کنند تا به آرامش برسند؛ همانها هم البته گاهی دلشان تنگ میشود. دلتنگی از نوع مجازی است یا واقعی؟! خودشان هم نمیدانند. نیمه شبی به صفحه دوست مرحومشان سر میزنند، عکسهایش را سیر تماشا میکنند و گاهی استیکر گریهای زیر عکسی میگذارند و میروند؛ چونان فاتحهای بر سر مزاری مجازی برای کاربری که دیگر نیست.