احمد عمران در ماندگار مینویسد: دولت در حالی نشسته کابل را برگزار کرد که از چهارشنبه هفته گذشته کابل دشوارترین روزهای خود را ظرف 16 سال اخیر سپری میکند. چهارشنبه هفته گذشته که به چهارشنبه سیاه معروف شد به دنبال انفجار مهیب انتحاری در منطقه چهارراهی زنبق شهرکابل، موجی از اعتراضها در برابر دولت به دلیل آنچه که ناتوانی در تامین امنیت به وسیله نهادهای امنیتی خوانده شد، شکل گرفت. تظاهرات گسترده جمعه در واکنش به ناامنیها زمانی به خشونت گرایید که نیروهای امنیتی کابل به روی معترضان آتش گشودند و شماری از جوانان افغانستانی را به خاک و خون کشیدند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، خشونتها در روز شنبه هم چنان ادامه پیدا کرد و به صورت مشکوکی در مراسم تشییع جنازه یکی از معترضان سه انفجار صورت گرفت. در این مراسم شماری از مقامهای کشوری از جمله عبدالله عبدالله، رییس اجرایی دولت وحدت ملی نیز حضور داشت. با آنکه در این انفجارها به دولتمردان آسیب جدی وارد نشد ولی تعداد زیادی از شرکتکنندگان این مراسم کشته و زخمی شدند. برآیند این وضعیت جنبش موسوم به «تغییر» است که همین لحظه با شعارها و مطالبات خاص خود پا به عرصه گذاشته است. هرچند با تجربههای گذشته از شکلگیری چنین جنبشهایی در سالهای اخیر گمان نمیرود که جنبش تغییر بتواند به مهمترین خواستهایش برسد یا به جنبشی فرا گیر تبدیل شود؛ ولی با آن همه میتواند در سمت و سودهی به مطالبات جامعه نقش مهمی بازی کند و حداقل این شرایط را به وجود آورد که در آینده چنین جنبشهایی در نطفه باقی نماند و به خواستهای خود برسد.
جنبش تغییر هر چند در معرض بهرهبرداریهای سیاسی قرار گرفت ولی برگزارکنندگان بزودی متوجه وضعیت شدند و تا اندازهیی توانستند جنبش را از مواجه شدن با چنین خطری نجات بخشند. ولی این خطر همچنان پا برجاست و دفتر ریاست که بهشدت از موج اعتراضهای مردمی نگران شده، میکوشد که به هر شکل ممکن از جمله استفاده از برچسبهای سیاسی و جناحی به حرکت خودجوش مردمی آن را تضعیف کند.
در چنین وضعیتی دولت افغانستان نشست کابل را برگزار کرد که در آن برخی از مهمترین چهرههای سیاسی کشور حضور نداشتند. صلاحالدین ربانی، وزیر امور خارجه افغانستان از جمله افرادی است که در نشست کابل دیده نشد. عدم حضور این چهرهها به خصوص وزیر خارجه در نشست کابل با مسائل چند روز اخیر کشور ارتباط مستقیم دارد، به ویژه اینکه حزب جمعیت اسلامی افغانستان پیشتر توسط صلاحالدین ربانی رییس این حزب در یک نشست خبری پیششرطهایی را برای حضور در این نشست مطرح کرد.
ربانی در این نشست خبری ضمن درخواست اصلاحات جدی در ساختارهای امنیتی کشور، برکناری شماری از مقامهای امنیتی را خواستار شد. حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی و معصوم استانکزی، رییس عمومی امنیت ملی از جمله این افراد هستند. دفتر ریاستجمهوری بلافاصله در پاسخ به درخواستهای جمعیت اسلامی در حمایت از این دو مقام امنیتی قرار گرفت و فداکاریهایشان را در تامین امنیت کشور مورد تمجید قرار داد.
اشرف غنی از نخستین روزهای زمامداری خود نشان داده که به برخی افراد به دلایل خاص چنان ارادت میورزد که به هیچ صورت نمیخواهد حرفی در مخالفت از آنها بشنود چه برسد به اینکه آنها را بهدلیل بیکفایتی و عدم مسوولیتپذیری از مقام خود برکنار کند. رییسجمهور غنی در آستانه برگزاری نشست کابل تنها کار مهمی که انجام داد، کریم خلیلی، معاون شورای عالی صلح را به ریاست این شورا گماشت. شاید طی سه سال گذشته مهمترین کار غنی در راستای تامین صلح ضمن به نتیجه رساندن گفتوگوهای صلح با حزب اسلامی شاخه گلبدین حکمتیار همین انتخاب خلیلی به عنوان رییس شورای عالی صلح باشد.
اشرف غنی در حالی در نشست کابل از جنگ با تروریسم و گفتوگوهای صلح با مخالفان سخن گفت که عملا در عرصه مدیریت سیاسی کشور به بن بست خورده و به آخرین گزینهها متوسل شده است.
خشونتهای به وجود آمده در کابل اگر بخشی از آن ریشه در جنگ افروزیهای طالبان و گروههای هم راستا به آن دارد، بخش دیگر آن بدون شک از سیاستهای دفتر ریاستجمهوری نشات میگیرد. غنی در حالی که از مواجه شدن با مردمی که در اطرافش زندگی میکنند، میهراسد چگونه میتواند از گفتوگوهای صلح با گروههایی دم بزند که کمر به نابودی این کشور بستهاند؟
اشرف غنی در عمل طی این سه سال گذشته نشان داده که انسان اهل صلح، مدارا و گفتوگو نیست. او چهره خشن خود را در نقاب برخی شعارهای عوامفریبانه پنهان کرده است.
چرا غنی از اعتراض مردم نسبت به امنیت کشور چنین عصبانی است؟ چون او دوست ندارد که کسی دست به اعتراض و راهپیمایی بزند یا چیزی به نام مطالبات شهروندی داشته باشد. برای رییسجمهوری شهروند خوب همان شهروند مرده است. غنی میخواهد که وقتی انفجار و انتحار در شهرهای کشور صورت میگیرد مردم هیچ سخنی در اعتراض به ناکارآمدی نهادهای امنیتی یا ناتوانی دولت در مهار خشونتها نگویند. از دید رییسجمهوری این وضعیت، وضعیت عادی است و در تمام کشورهای جهان چنین است. وقتی واکنش غنی را در روزهای پسین در رابطه به حوادث اخیر میبینم به یاد حرفهای هیتلر در روزهای پایانی عمرش میافتم.
هیتلر در روزهای پایانی عمرش وقتی جنگ به داخل برلین کشیده شد و شهروندان عادی کشته میشدند در پاسخ به پرسش فرمانده جنگ که پرسید آیا جنگ را برای جلوگیری از کشتار غیرنظامیان متوقف کند؟ گفت که این جنگی نیست که در آن چیزی به نام شهروند وجود داشته باشد.
حالا هم برای غنی چیزی به نام شهروند وجود ندارد که خواهان مطالبه حقوق خود باشد. برای غنی صلح یک بازی سیاسی و بیشتر قومی است که از آن میتواند در جهت منافع شخصی خود استفاده کند. چنان چه گماردن خلیلی چند ساعت مانده به برگزاری نشست کابل در همین راستا صورت گرفت. رییسجمهور غنی با گماردن خلیلی به عنوان رییس شورای صلح نه تنها عملا دروازه این شورا را بست بل برخی از نگرانیهایش را نیز که به دنبال به وجود آمدن جنبش تغییر و دید و بازدیدهای مردان سیاست در کابل افزایش یافته بود، تلاش کرد که به این صورت مدیریت کند.