در این گزارش آمده است: بریتانیاییها دو سال پیش در انتخابات سراسری شرکت کردند. در آن زمان، بریتانیا پلی بود بین اتحادیه اروپا و آمریکای تحت ریاستجمهوری باراک اوباما. اقتصاد بریتانیا پس از سالها افت استانداردهای زندگی، درحال بهبود بود، استقلال اسکاتلند هم پذیرفته نشده بود و بحث برانگیزترین سیاست حزب کارگر هم برنامه کاهش قیمت انرژی بود که حزب محافظهکار آن را «مارکسیستی» میخواند. به گزارش دنیای اقتصاد ، اما اکنون بریتانیا خود را در دوره متفاوتی میبیند. رای به خروج بریتانیا این کشور را وادار میکند بزرگترین شریک تجاری خود را ترک کند و به دیگران، ازجمله آمریکا نزدیکتر شود. عملکرد اقتصادی بریتانیا بهتر از انتظارات بوده است اما رشد اقتصادی درحال کند شدن است و سرمایهگذاران نگران هستند. اتحادیه کارگری در حال افول است و دستمزد واقعی دچار رکود شده است. احزاب سیاسی به این مسائل به شیوههای کاملا متفاوتی پاسخ دادهاند. همه آنها رهبران خود را تغییر دادهاند. جرمی کوربین حزب کارگر را به سمت چپ کامل سوق داده و بیشترین بار مالیاتی از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون را پیشنهاد داده است. ترزا می، نخستوزیر محافظهکار، خروج دشوار از اتحادیه اروپا را وعده میدهد. اما حزب لیبرال دموکرات رویکردی ملایم در پیش خواهد گرفت یا حتی این روند را معکوس خواهد کرد.
گرچه رهبران حزب کارگر و حزب محافظهکار در دو سوی طیف چپ-راست قرار دارند، اما در تمایل برای برچیدن پل متحرک بریتانیا به جهان، نقطه اشتراک دارند. هم ترزا می و هم جرمی کوربین از ایدههایی که بریتانیا را کامیاب کرده است، عقبنشینی میکنند. ایدههایی همچون بازارهای آزاد، مرزهای باز و فراملیگرایی. آنها یک توافق سیاسی را که نزدیک به 40 سال دوام داشته و بر یک نسل از دولتهای غربی نفوذ داشته است، تخریب خواهند کرد. در انتخابات بریتانیا هرکدام از جناحهای چپ یا راست برنده شود، بازنده لیبرالیسم خواهد بود.
کوربین بهعنوان یک کاندیدای رادیکال موضعگیری میکند، اما او محافظهکارترین و خطرناکترین کاندیدای انتخابات بریتانیاست. او قصد دارد خدمات راهآهن، آب و پست را به مالکیت دولتی برگرداند. او چانهزنی جمعی درباره پرداختها و افزایش حداقل دستمزد را احیا خواهد کرد. برنامه مالیاتی او اقشار پردرآمد و شرکتها را هدف قرار میدهد، اما این افراد بهگونهای رفتار خواهند کرد که وضع برنامه مالیاتی او را نادیده خواهند گرفت. دانشگاهها، همچون دهه 1990 رایگان خواهند شد و این مساله اختصاص یارانه کلان به طبقه متوسط است و ضربهای به فقرا وارد میکند زیرا با توجه به اینکه مبالغ شهریه به ایجاد فضاهای بیشتر کمک کرده است، افراد بیشتری توانستهاند در دانشگاهها ثبتنام کنند.
درمورد خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موسوم به برگزیت، حزب کارگر ملایمتر از حزب محافظهکار بهنظر میرسد اما سیاستهای آن بسیار شبیه به حزب محافظهکار است. حزب کارگر نیز به تردد آزاد افراد و عضویت در اتحادیه اروپا پایان خواهد داد. کوربین نسبت به ترزا می درباره مساله مهاجرت ملایمتر است و این مساله میتواند در را برای توافقی بهتر درمورد تجارت باز کند. اما مخالفت طولانی او با جهانی شدن از او مردی که بتواند درباره این توافق مذاکره کند، نمیسازد. کوربین که به لیبرالیسم اقتصادی معتقد نیست، ارزش چندانی برای آزادی فردی نیز قائل نیست. او حامی حاکمان چپگرایی مانند هوگوچاوز و فیدل کاسترو است که مخالفان را سرکوب کرده و مانع از فعالیت مطبوعات شدهاند. کوربین ادعا میکند حامی مظلومان است درحالیکه از سرکوبگران حمایت میکند.
بنابراین حزب محافظهکار بسیار بهتر از حزب کارگر است. اما این حزب نیز پلها را برخواهد چید. ترزا می قصد دارد از اتحادیه اروپا خارج شود. این در شرایطی است که زمانی حزب محافظهکار عضویت در اتحادیه اروپا را یکی از بزرگترین دستاوردهای مارگارت تاچر میدانست. بدتر از این، او اصرار دارد مهاجرت خالص را تا نزدیک به دوسوم کاهش دهد. برگزیت این اقدام را آسانتر خواهد کرد، زیرا بریتانیا مشاغل کمتر و بدتری را ارائه خواهد کرد او حتی با محروم کردن اقتصاد از مهارتهایی که برای کامیابی به آنها نیاز دارد، نمیتواند به این هدف دست یابد.
تفکرات کوتهبینانه او فراتر از بدبینی نسبت به «شهروند هیچکجا» است. او همچون کوربین حقوق جدیدی را برای کارگران مطرح کرده است، اما این مساله را درنظر نگرفته است که این حقوق موجب میشود شرکتها برای در اولویت قرار دادن استخدام کارگران، تمایل کمتری داشته باشند. او میخواهد خرید شرکتهای بریتانیایی را از سوی شرکتهای خارجی دشوارتر کند.
برای نشریه اکونومیست ناگوار است که در احزاب اصلی بریتانیا نشانههای اندکی از ارزشهای کلاسیک و بازار آزاد وجود دارد. این نشریه معتقد است که بریتانیا گرچه اتحادیه اروپا را ترک میکند، اما باید نسبت به کسبوکار، سرمایهگذاری و مردم باز بماند. اگر به برگزیت بهعنوان استقبال از جهان گستردهتر نگاه شود و نه رد اروپا، آسیبهای کمتری وارد خواهد کرد. بریتانیا دولتی میخواهد که نزدیکترین روابط را با اتحادیه اروپا حفظ کند و درعین حال به نتیجه همهپرسی احترام بگذارد و این مساله باعث میشود برگزیت دوباره از آزادی بازارها و جامعه بریتانیا حمایت کند. آزادی بازارها و جامعه بریتانیا، بهترین راه برای حفظ شرکتهای پویا و افراد ماهر است. اما هر دو حزب کارگر و محافظهکار با روشهای متفاوت خود، در این آزمون شکست میخورند.
اما حزب لیبرال دموکرات ممکن است در این آزمون موفق شود. برگزیت ماموریت اصلی دولت آینده است و لیبرال دموکراتها خواهان عضویت در اتحادیه اروپا و تردد آزاد افراد و کالاها هستند. آنها در مورد لزوم افزایش مالیات برای خدمات عمومی نسبت به حزب محافظهکار صادقتر و همچنین نسبت به حزب کارگر معقولتر هستند و قصد دارند بار مالیاتی را توزیع کنند و آن را فقط به دوش پردرآمدها نیندازند. لیبرال دموکراتها مواضع درستی دارند: انتقال قدرت از لندن، اصلاح نظام رایگیری و مجلس اعیان و وضع قوانین برای بازار مواد مخدر.
حمایت از بازار آزاد و باز تنها مساله این انتخابات نیست. به اعتقا د نشریه اکونومیست امسال حزب لیبرالدموکرات به جایی نمیرسد. اما گردباد ناشی از برگزیت قابل پیشبینی نیست. از زمانی که کوربین رهبری حزب کارگر را به عهده گرفته این حزب در آستانه انحلال قرار گرفته است. اگر ترزا می رای چندانی بهدست نیاورد یا برگزیت را به خوبی اداره نکند، ممکن است حزب محافظهکار نیز دچار فروپاشی شود. بسیاری از محافظهکاران میانهرو و اعضای حزب کارگر به یک حزب لیبرالمیانه جدید خواهند پیوست، بنابراین باید رای به حزب لیبرال دموکرات را بهعنوان پیشپرداختی برای آینده درنظر گرفت. نشریه اکونومیست امیدوار است آنها به یکی از عناطر یک حزب رادیکال میانهرو تبدیل شوند زیرا این مساله برای یک بریتانیای موفق و مرفه ضروری است.