آماده‌باش در برابر هجوم گردشگران!

  • شنبه 13 خرداد 1396 ساعت 16:46

اخبار => سایر رسانه ها

نیمه خردادماه امسال هرچند با ماه رمضان تداخل پیدا کرده، اما همچنان یکی از پرطرفدارترین تعطیلات بهاره است، بدون آن که مدیریتی از پیش برنامه‌ریزی‌ شده برای کنترل آن اتخاذ شود.
آماده‌باش در برابر هجوم گردشگران!

هر سال در همین ایام گردشگران زیادی راهی مناطق شمالی کشور می‌شوند، مقاصدی سنتی که چند سالی می‌شود سفر به آنجا مخصوصا در نیمه خردادماه که شرایط جوی پایدار و مطلوب‌تری دارد، تقریبا مُد شده.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، با وجود چنین پیش‌بینی، به نظر می‌رسد مدیریت گردشگری در این مناطق هنوز در بین مقامات و مسؤولان به دغدغه جدی تبدیل نشده، این درحالی است که اتفاقا روند تخریب طبیعت و بافت فرهنگی و اجتماعی در این مقاصد، سرعت بیشتری به خود گرفته است.

با آن که هر سال پیش از آغاز موج سفرهای نیمه خردادماه، دست کم ستاد هماهنگی خدمات سفر به عنوان یکی از متولیان سفر که ۲۲ دستگاه عضو آن هستند، دغدغه هایش را برای حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی کشور در قالب اطلاعیه‌هایی هرچند در حد توصیه و هشدار بیان می‌کرد، اما امسال از همان‌ها هم خبری نیست! ظاهرا مدیریت خودجوش این تعطیلات بدون هیچ توصیه، هشدار و البته نظارتی به مسافران سپرده شده است.

اگرچه اطلاعیه‌های ستاد هماهنگی خدمات سفر نیز تا کنون بیشتر حالت توصیه‌نامه داشته که به مسافران گوشزد می‌کرد پیش از حرکت، شرایط جوی و وضعیت جاده‌ها را کنترل کنند، زباله نریزند، به جامعه محلی احترام بگذارند و خودرو خود را از نظر فنی، چک کنند، محل اقامت‌شان را از قبل رزرو کنند و دست آخر هم طوری به شهر خود بازگردند که در ترافیک نمانند.

البته توجیه در این زمینه همیشه این بوده که این ستاد همانطور که از نام‌اش برمی‌آید، مسؤولیت هماهنگی بین ۲۲ سازمان، وزارتخانه و نهاد را به عهده دارد، اما به نظر می‌رسد در تعطیلاتی که با ماه رمضان تداخل پیدا کرده، با این پیش‌بینی که بازار سفر حالت رکود دارد، آن مسؤولیت و وظایف هم به محاق رفته است.

این در حالیست که جامعه محلی و تشکل‌های مردمی از چند هفته پیش درباره پیامدهای منفی ورود انبوه مسافران به مناطقی چون ارتفاعات گیلان، مازندران، اردبیل و دشت‌های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری هشدارهایی داده و نگرانی‌هایشان را به فضای مجازی کشانده اند. مهمترین دغدغه‌ها هم به زباله و ناهنجاری‌های رفتاری برخی مسافران مربوط می‌شود.

بیشتر این مناطق هم با وجود آن که نام‌هایی چون "روستای هدف گردشگری" یا "منطقه نمونه گردشگری" را یدک می‌کشند، اما فاقد ساده‌ترین مدیریت گردشگری و البته زیرساخت هستند و اصولا با همراهی تشکل‌ها و اجتماعات مردمی، این چند روز تعطیل را پشت سر می‌گذارند و هر سال هم شاهد تکرار سناریوی تلخ ناهنجاری‌های سفرهای غیر اصولی هستند، بی آنکه علاجی برای آن پیدا شود و متولیان برای تغییر احوال این مناطق که رو به ناخوشی رفته‌اند، اقدامی انجام دهند.

مصداق این وضعیت، سوباتان، دریاچه نئور، جنگل لفور، دشت‌های شقایق چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد، الموت، باداب سورت و هر نقطه دیگری است که این چند روز بیش از ظرفیت تحمل‌شان، بدون برنامه‌ریزی و آمادگی قبلی، گردشگر می‌پذیرند و در آستانه انزجار و طرد گردشگر قرار گرفته‌اند.

در یک دهه اخیر این مناطق بدون نیازسنجی و درنظر گرفتن ظرفیت تحمل، از سوی برخی آژانس‌های مسافرتی، رسانه‌ها بویژه صدا و سیما، برخی راهنماها و دوستداران سفر، شبکه‌های اجتماعی و مجریان بدون مجوز تورهای گردشگری، بی‌مهابا و در سطحی گسترده معرفی شده‌اند، پیش از آنکه گردشگر و جوامع محلی آگاه شده باشند و یا دست‌کم با کُدهای رفتاری گردشگری آشنا شوند.

این حرکت نه تنها جامعه محلی را توانمند نکرده، بلکه بافت روستایی، طبیعی و فرهنگی آنها را نیز تخریب کرده است. اغلب ساکنان این مناطق که معمولا از سیاستگذاری، مدیریت و نظارت بی‌بهره‌اند، شیوه‌ای نادرست در پذیرش مهمان را در پیش گرفته‌اند و با موجِ راه افتاده از ورود گردشگران انبوه، هیجانی برخورد کرده‌اند و به لحاظ بافت روستایی و فرهنگ مردمی آنچنان دست خوش تغییر قرار گرفته‌اند و به مناطقی گران‌قیمت برای سفر تبدیل شده‌اند که در آستانه خط خوردن از فهرست گردشگران و ماجراجویان پایدار و درآمدزا هستند.

از سوی دیگر هم برخی از این مناطق به خاطر ناهنجاری‌های رفتاری بعضی مسافران، برای طَرد گردشگران تصمیم گرفته‌اند و برخوردهای پلیسی برای ممانعت از ورود گردشگران به این مناطق را تحت حمایت قرار داده‌اند.

این وقایع درحالی اتفاق می‌افتند و هر سال پیامدهای منفی آن بیشتر بروز می‌کند که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حدود پنج سال پیش در منطقه الموت قزوین طرح آموزش روستاهای هدف گردشگری را آغاز کرد و اگر آن زمان ادامه می‌داد، دست‌کم امروز جامعه محلی آگاه‌تر بود و گردشگر در چارچوب یک مدیریت بومی، در مقصد کنترل می‌شد و آشفتگی ناشی از سفر گردشگران انبوه به محیط‌های طبیعی و روستایی این چنین جامعه محلی را نگران نمی‌کرد که در حالت آماده‌باش در برابر هجوم گرشگران قرار گیرد.


تعداد بازدید : 271

ارسال نظر

ارسال