«اجاره نشین، خوش نشین است». این ضرب المثل قدیمی ایرانی که در باب آسوده خاطر بودن مستاجران ساخته شده، حکایت از این دارد که افرادی که صاحب خانه نیستند، با وسایل مختصر و ذهن راحت می توانند هر سال هر جای شهر که بخواهند، زندگی کنند. البته کسی که اولین بار این مثل را به کار برد، فکر نمی کرد سالهایی نیز در راه باشد که مستاجران تهرانی با نزدیک شدن تابستان و فصل جا به جایی خانه ها، تنشان به لرزه بیفتد. این روزها دعای خیر بزرگترها برای بچه هایشان این است که:« الهی صاحب خونه بشی، الهی از اسبابکشی راحت بشی!» یعنی نه تنها خرید خانه برای خیلی ها به آرزویی محال تبدیل شده که باید برای آن دست به دامن دعا شد، بلکه اسباب کشی با وسایل مختصر در کار نیست و بیشتر مردم باید هر سال یک خاور وسیله را در پی خود این سو و آن سو ببرند و مهم تر از همه اینکه وحشت اجارهنشینها ازعدم ثبات قیمت در بازار مسکن، خوشنشینی را برای آن ها به طنز و کنایه تبدیل کرده است. از راه رسیدن فصل گرما برای مردم اجاره نشین به مثابه زنگ آغاز بنگاهگردیهاست. یک، دو، سه و حرکت... همه عرق ریزان از این بنگاه به آن بنگاه می دوند تا نگذارند خانه مناسب را دیگری از دستشان بقاپد. البته اگر خانه مناسب را بیابند، در غیر این صورت باز می دوند و این چرخه گاه تا دو ماه اول تابستان یا حتی بیشترادامه دارد. این روزها نیز به لطف افزایش تعداد مستاجران، آنچه مثل نقل و نبات در هر کوچه و خیابان به چشم می خورد، بنگاه مسکن است که در تمام سال وبیشتر از همیشه در تابستان مشتری و درآمد دارند. بنگاه هایی که کارکنان آن ،گاه به صاحب خانه ها چشمک می زنند که نگران نباش، خانه را با قیمت بالاتری برایت اجاره می دهم. گاه به مستاجران چشمک می زنند که غمت نباشد، با مبلغ پایین تری برایت اجاره می کنم و در هر دوصورت به قیمت گزاف ، کمیسیون می گیرند تا برنده اوضاع بی سر و سامان بازار مسکن باشند، بی آنکه بدانند چه اضطرابی به جامعه تزریق می شود.
غولی به نام رهن و اجاره!
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، تلاطم بازار مسکن، با حجم سنگینی از فشار روحی همراه است که خود را به تمامی در خانه ها سرازیر می کند. در این فصل همان آرامش نسبی که وجود دارد نیز، از خانهها کوچ می کند و مشاجره های زیادی بین زن و مرد خانه اتفاق می افتد و بیشترین فشار بر دوش سرپرست خانوار است. ثبات در هر موضوعی به آثار مثبت روحی می انجامد و عدم ثبات، درست مانند عدم امنیت به تنش و تشویش منجر می شود؛ به خصوص در خانواده هایی که فرزندان بزرگسال دارند و همچنان مستاجر هستند.
مشکلات اجاره نشین ها از دو ماه قبل از پایان موعد اجاره آغاز می شود. دقیقا از زمانی که با سلام و صلوات با صاحبخانه تماس می گیری تا از شرایط تمدید اجاره صحبت کنی. صاحبخانه اگر اندکی انصاف داشته و در پی گرفتن ماهی از آب گل آلود مسکن نباشد، ممکن است راضی شود با همان مبلغ رهن و اندکی افزایش اجاره، قرارداد را تمدید کند. در غیر این صورت مستاجران اغلب با افزایش نجومی مبالغ از سوی صاحبان خانه مواجه میشوند و زحمت جا به جایی را به جان می خرند. خیلی از افراد در این روزها از جمع های دوستانه و خانوادگی ناپدید می شوند یا دیر به محل کار می رسند و زود میروند. سوال که می پرسی با لحن نزار می گویند: « دنبال خونه ام» و همین کفایت می کند که بفهمی در چه حالی هستند. در روزهای داغ تابستان بنگاه ها شلوغ هستند آن قدر که گاهی نمی رسند به شما خدمات ارائه کنندیا باید صبر کنید یا به بنگاه دیگری بروید. بعد شرایط خانه را میگویید و قیمت را نیز اعلام می کنید و چشم به برگههایی میدوزید که زیر دست مشاور بنگاه ورق می خورند به امید آنکه خانه مورد نظرتان توی یکی از این برگه ها باشد.
اما اگر از اجاره نشین بودنتان چند سالی بگذرد، می دانید که به این راحتی نیست. فرقی نمی کند 20 میلیون پول داشته باشید یا 200 میلیون، مشاوران زونکن را رها میکنند، سر بلند می کنند و برای مثال میگویند اگر چهار میلیون تومان بیشتر برای رهن داشتی یا 200 هزار تومان بیشتر اجاره می دادی، مورد خوبی داشتند که معرفی کنند. میگویی امسال به پول رهن اضافه کرده ای که به این مبلغ رسیده و توان اجاره بیشتر نیز نداری. یا موارد بیخود معرفی می کنند و یا می گویند نداریم. توی بنگاه بعدی تصمیم میگیری از همان ابتدا مبلغ را کمتر اعلام کنی. برای مثال با مبلغ پنج میلیون کمتر از مبلغی که در بنگاه قبلی گفته ای، شروع می کنی. مشاور زونکن هایش را می گردد و باز می گوید که نمی توانی پول رهن را بیشتر کنی؟ اگر پنجمیلیون روی رهن بگذاری، همین حالا برای دیدن مورد برویم. موردی که البته در اکثر موارد با آنچه شما میخواهید زمین تا آسمان تفاوت دارد.
مصایب اجاره نشین ها
پای صحبت های مردم که بنشینی، میبینی بیشتر آنها یا اجاره نشین هستند یا فرزندان اجاره نشین دارند و همه از بی سر و سامان بودن بازار مسکن و قیمت ها مینالند. خانمی که توی اتوبوس نشسته و از گرما خود را باد می زند، با لحنی ناراضی و در عین حال ناچار می گوید: «خونه که اجاره می کنم، تازه استرس سال بعد رو دارم. یک سال مثل برق و باد می گذره و توی این یک سال باید حتما پس اندازی داشته باشی یا پولی تهیه کنی که رهن رو افزایش بدی یا رهن کامل کنی، در غیر این صورت باید اجاره رو ببری بالا. جفتش سخته. مگه چقدر حقوق میگیریم یا چقدر میشه وام گرفت و قسط داد یا قرض کرد؟ من تمام سال استرس خونه دارم و اینگونه نیست که وقتی اجاره کردم، به آرامش برسم. هر سال استرس سال بعد رو دارم». در این خصوص «سهیل رضایی»، مدیر بنیاد فرهنگ زندگی و پژوهشگر روانشناسی از کاهش تاب آوری اجتماعی و افزایش تحریکپذیری به عنوان اولین نمود اضطراب حاصل از عدم ثبات قیمت در جامعه نام برد. به گفته این پژوهشگر روانشناسی، مردم در شرایطی که بار روحی حاصل از این موضوع را به دوش می کشند، به کوچک ترین نکته ناخوشایند واکنش منفی نشان می دهند اما ممکن است به موضوعی خوشایند واکنش مثبت نداشته باشند. رضایی با اشاره به اینکه عدم ثبات بازار مسکن برای دارندگان مسکن یا افرادی که در صنعت مرتبط با مسکن فعالیت می کنند، موجب خوشحالی است اما مصرفکنندگان را دچار بههمریختگیهای شدید روحی می کند، گفت:«بهخصوص قشر جوان از این آشفتگی آسیب خواهند دید؛ چرا که پس انداز ندارند و همین باعث می شود تعداد سال هایی که باید ضرب و تقسیم کنند تا به مسکن برسند، در شرایط فعلی طولانی باشد». وی با تاکید بر شرایط سال های 90 تا 92 که بازار مسکن با رشد 300درصدی قیمت مواجه شد، ادامه داد:«در آن سالها، شوک روحی که ناگهان بر جامعه سایه انداخت و التهاب مردم، بی سابقه بود.
هنوز نیز دامنه افسردگی های ناشی از ناتوانی در تهیه مسکن ادامه دارد و افرادی که در آن سالها با مشکل مواجه شدند به لحاظ روحی و اجتماعی، آدمهای سال های قبل نیستند. افزایش ناامیدی، بزرگترین عارضهای است که ناتوانی در تامین نیازهای اولیه به افراد تحمیل می کند و کار به جایی می رسد که افراد احساس میکنند هر کاری که انجام میدهند، بی فایده است و باید بهگونهای زندگی کنند که امروز برای فردا محتاج نباشند. این افراد تفکری برای آینده ندارند و اگر داشته باشند، قادر به برآورده کردن آن نیستندو ظرف ذهنی آن ها روز به روز کوچک تر می شود؛ به خصوص قشر مستاجر احساس ناامنی دایمی را تجربه می کنند، ماه ها برای آن ها زود میگذرد، امنیت روانی ندارند و استانداردهای آن ها از خانه مورد نظر و شرایط زندگی هر سال پایین تر خواهد آمد». به گفته این پژوهشگر روانشناسی، والدینی که دایم در ترس ناشی از برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی می کنند، این اضطراب را به نسلی که در حال پرورش آن هستند نیز انتقال خواهند داد یعنی انتقال ناامیدی، یاس وفرهنگی دال بر اینکه شرایط بهتر از این نخواهد شد و فرهنگ کوتاه آمدن از آنچه استاندارد و لازمه زندگی است.
مردم از ترس اینکه به شرایط بدتری نیفتند، قید خرید خانه را میزنند، با حقوق های اندک خود می سازند، اجارهنشینی می کنند، بار تشویش و استرس را با خود به دوش می کشند و در پایان هر سال با کسری بودجه مواجه می شوند و این چرخه ادامه دارد. این روزها طوری به این روال زندگی عادت کرده ایم که اگر یک سال قیمت رهن و اجاره خانه ها بالا نرود، انگار که معجزه اتفاق افتاده است. انگار نه انگار که زندگی بهگونهای دیگر نیز می تواند جریان داشته باشد، ثبات می تواند وجود داشته باشد و در جوامع دیگر مردم هر سال از ترس پیدا کردن یا نکردن خانه جان به لب نمی شوند. مردم از یاد بردهاند که تا همین 10 سال قبل، خرید خانه تنها یک آرزو نبود که به صرف بار سنگین مالی برآورده شود. خیلی از مردم به دلیل شرایط بد اقتصادی در سال های گذشته همان که داشتند را نیز از دست دادند، خانه را فروختند و این روزها همین که در این آشفته بازار، سقفی بالای سر داشته باشند، خدا را شکر می کنند. در حالی که زندگی این نیست. خو گرفتن مردم با فشارهای سنگین روحی حاصل از ترس های مالی مانند ترس رهن و اجاره، مثل خو گرفتن با درد مزمن است، به همان اندازه فرسایشدهنده و در پایان کشنده.