تحلیل زیر که از سوی وزارت کار انجام شده به این موضوع میپردازد:
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، آنچه مسلم است در عصر کنونی با افزایش روند شهرنشینی، زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی حضور داشته و قابلیتهای خود را بروز داده و وظایف آنها با مردان شبیهسازی شده است. از این رو نیاز به مشارکت زنان برای پیشرفت اقتصاد بیش از پیش احساس میشود از طرفی مطابق اصل بیستم قانون اساسی همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. تحقیقات نشان میدهد که توزیع عادلانهتر موقعیتها و منابع میان زنان و مردان باعث رشد اقتصادی و بهرهوری بیشتر میشود و کشورهایی که در آموزش دختران سرمایهگذاری میکنند، نرخ رشد اقتصادی بالاتری دارند.
حال این سوال مطرح است که آیا در بازار کار ایران تا چه اندازه فرصتهای و امکانات برای حضور زنان در عرصه اقتصادی کشور فراهم شده است. این گزارش با نگاهی اجمالی به بررسی این موضوع پرداخته است. هدف این گزارش بررسی اجمالی ابعاد شکاف جنسیتی(زنان و مردان) از منظر بازار کار است بر این اساس ابتدا تعریف شکاف جنسیتی و مولفههای کلیدی آن آورده شده سپس به مقایسه اجمالی شکاف جنسیتی(زنان و مردان) در ایران و جهان پرداخته شده است. در ادامه به عنوان بحث اصلی گزارش، شکاف جنسیتی(زنان و مردان) در حوزه بازار کار کشور طی یک دهه گذشته مورد بررسی قرار گرفته و در خاتمه جمعبندی کلی و توصیههای راهبردی برای کاهش این شکاف ارائه شده است.
1- تعریف شکاف جنسیتی
شکاف جنسیتی یک شاخص مقایسهیی میان زنان و مردان است که تفاوتهای میان دو جنس را در 4 بعد سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت بررسی میکند.
شاخص شکاف جنسیتی از جدیدترین شاخصهای سنجش میزان نابرابری براساس جنسیت است که از سال 2006 توسط مجمع جهانی اقتصاد معرفی شده است. مهمترین ویژگی این شاخص تمرکز بر فاصله و تفاوت مردان و زنان در حوزههای مختلف بدون توجه به سطح درآمد و توسعه کشورهاست.
شاخص شکاف جنسیتی، دسترسی به منابع و فرصتها در هر کشور را برای زنان و مردان اندازه میگیرد و نه سطح واقعی منابع و فرصتهای آن کشور.
در واقع این شاخص کشورها را نه براساس سطح توسعه بلکه براساس میزان شکاف جنسیتی رتبهبندی میکند. مثلا در مورد آموزش، کشورها نه براساس سطح آموزش کلی بلکه طبق فاصله زنان و مردان در آموزش رتبهبندی میشوند. کشوری مانند فیلیپین که منابع و فرصتها را با نابرابری کمتری بین زنان و مردان توزیع میکند به مراتب رتبه بهتری در این شاخص نسبت به کشور امریکا با سطح درآمد و توسعه بیشتر دارد.
شاخص جهانی شکاف جنسی عددی بین صفر و یک است. هر اندازه عدد نهایی به صفر نزدیک شود، شکاف بیشتر و هر اندازه عدد به 1 نزدیک شود به برابری مطلق نزدیک میشویم. برای نمونه 5/0 بیانکننده شکاف عمیق بین زن و مرد است به طوری که مردان دو برابر زنان از مزایا و فرصتهای موجود بهرهمند هستند.
2- مولفههای کلیدی شکاف جنسیتی
گزارش شکاف جنسیتی جهانی، شکاف بین زنان و مردان را در 4 حوزه اساسی به شرح ذیل اندازهگیری میکند:
الف- مشارکت و فرصتهای اقتصای: این حوزه با 3شاخص شکاف مشارکت، شکاف دستمزد و شکاف پیشرفت، اندازهگیری شده است. شکاف مشارکت از طریق تفاوت نرخ مشارکت نیروی کار اندازهگیری شده است. شکاف دستمزد از طریق شاخص نسبت تخمین درآمد زنان به مردان و متغیر کیفی محاسبه شده به دست مجریان پیمایش نگرشهای مجمع جهانی اقتصاد اندازهگیری شده است. در نهایت شکاف بین پیشرفت زنان و مردان از طریق نسبت زنان به مردان در میان قانونگذاران، مسوولان و مدیران بلندپایه و نسبت زنان به مردان در میان کارگران فنی و حرفهیی اندازهگیری شده است.
ب- دستاوردهای آموزشی: در این دسته، شکاف بین دسترسی زنان و مردان به آموزش از طریق نسبت زنان به مردان در آموزش دوره ابتدایی، راهنمایی و دانشگاهی اندازهگیری شده است. نگاه بلندمدت به توانایی کشور در آموزش زنان و مردان به تعداد برابر از طریق نسبت نرخ باسوادی زنان به نرخ باسوادی مردان اندازهگیری شده است.
ج- سلامتی و بقا: این مقوله درصدد ارائه تصویر مختصری از تفاوت بین سلامتی زنان و مردان است. به این منظور از دو متغیر استفاده شده است. متغیر نخست نرخ زنان «نسبت جنسی در بدو تولد است. هدف این متغیر به طور ویژه اندازهگیری پدیده است. در بسیاری از کشورها تمایل به داشتن فرزند ذکور وجود دارد. برای متغیر دوم از شکاف بین زنان و مردان که سازمان بهداشت جهانی محاسبه میکند، استفاده شده است. این سنجه برآوردی از تعداد سالهایی است که زنان و مردان میتوانند انتظار زندگی سالم را با عطف توجه به سالهایی داشته باشند که در خشونت، بیماری، سوءتغذیه یا سایر عوامل مربوطه از دست دادهاند.
د- توانمندی سیاسی: این مقوله شامل سنجههای شکاف بین مردان و زنان در تصمیمگیریهای سیاسی در بالاترین سطوح است که از طریق نسبت زنان به مردان در پستهای وزارتی و نسبت زنان به مردان در کرسیهای مجلس اندازهگیری شده است. شایان ذکر است در گزارش حاضر مولفه مشارکت و فرصتهای اقتصای با رویکرد بازار کار مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
3- مقایسه شکاف جنسیتی ایران با متوسط جهانی
براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 2016 ایران با امتیاز 587/0 از لحاظ برابری جنسیتی در میان 144کشور جهان در جایگاه 139ام قرار گرفته است.
امتیاز ایران در شاخص شکاف جنسیتی از متوسط جهان پایینتر است اما در برخی زیرشاخصها(دستیابی به امکانات آموزشی و بهداشت) وضعیت بهتری دارد. آموزش و بهداشت از متوسط جهانی نیز کمی بیشتر بوده و در سطح نسبتا قابل قبولی قرار دارد. به عبارت دیگر در ایران دسترسی زنان به فرصتهای آموزشی و نیز بهداشت و سلامت وضعیت قابل قبولی دارد و سرمایهگذاریهای ارزمندی در این دو حوزه صورت گرفته و تقریبا با مردان یکسانند.
از منظر زیرشاخصهای فرصتها و مشارکت اقتصادی و نیز توانمندی سیاسی، امتیاز ایران پایینتر از متوسط جهانی بوده و شکاف قابل توجهی بین زنان و مردان وجود دارد.
به نظر میرسد موانعی که بر سر راه مشارکت زنان در بازار کار وجود دارد که باید مرتفع شوند.
4- تحلیل شکاف جنسیتی بازار کار کشور
اگرچه در گزارش مجمع جهانی اقتصاد شکاف جنسیتی با شاخصهای چهارگانه مندرج در نمودار شماره 2 و به صورت کلی بررسی شده لیکن این گزارش بر آن است تا موضوع بصورت جزییتر و با رویکرد بازار کار به موضوع بپردازد، لذا روند تغییرات مولفههای کلیدی بازار کار به ترتیب ذیل مورد بررسی قرار میگیرد:
شکاف جنسیتی شاخص نرخ مشارکت اقتصادی
شکاف جنسیتی شاخص نرخ بیکاری
شکاف جنسیتی شاخص تعداد بیکاران
شکاف جنسیتی شاخص جمعیت فارغالتحصیلان
شکاف جنسیتی شاخص شاغلین بخشهای اقتصادی
برای زنان و مردان بررسی شده و میزان شکاف مربوط به هر شاخص که در زمینه ارزیابی عملکرد اقتصادی و سیاستگذاری بازار از اهمیت فراوانی برخوردارند مورد تحلیل قرار گیرد.
4-1- تغییرات شکاف جنسیتی نرخ مشارکت اقتصادی
مشاهده میشود که در طول دوره 95-1384 شکاف نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان اختلاف بسیار فاحشی با هم داشته است. فاصله نرخ مشارکت اقتصادی برای دو جنس در ابتدای دوره 7.47درصد و در تابستان 1395 معادل 49درصد بوده است. در طول دوره شاخص نرخ مشارکت زنان نسبت به مردان کمتر از یک – چهارم بوده است.
مطابق آمار شانس زنان برای ورود به بازار کار بسیار کمتر از مردان بوده و روند تغییرات نرخ مشارکت دو جنس دقت کنیم درمییابیم که با ادامه چنین وضعیتی در بازار کار کشور نه تنها احتمال نزدیک شدن آنها به هم بعید بوده بلکه شکاف عمیقتر نیز میشود. این امر میتواند از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیامدهای منفی حائزاهمیتی را به دنبال داشته باشد.
البته گروهی از کارشناسان بازار کار بر این عقیدهاند که نرخ مشارکت زنان در ایران با کمگویی مواجه است و دلیل آن را به اشتغال تعداد زیادی از زنان در مشاغل خانگی و تولید کالاهای بادوام سرمایهیی برای کشب درآمد ربط میدهند که به دلیل رسمی نبودن شغلشان در خوداظهارها خود را شاغل قلمداد نمیکنند.
4-2- تغییرات شکاف جنسیتی نرخ بیکاری و تعداد بیکاران
در طول دوره نرخ بیکاری زنان با اختلاف فاحشی از گروه مردان بالاتر بوده و این اختلاف در طول دوره 95- 1384 ا فزایش یافته به عبارت دیگر خط روند مربوط به نرخهای بیکاری زنان و مردان واگرا بوده و فاصله آن دو بیشتر شده است.
همچنین براساس جدول(2) نسبت نرخ بیکاری زنان به نرخ بیکاری مردان ابتدای دوره 1.7 بوده که در انتهای دوره به 1.9 افزایش یافته است. همچنین شاخص نسبت تعداد بیکاران زن به تعداد بیکاران مرد در سال 1384 حدود 44درصد بوده که در تابستان سال 1395 به 52 درصد رسیده است. به عبارت دیگر تعداد بیکاران در گروه زنان نسبت به مردان افزایش یافته است. این امر بدان معناست که شکاف جنسیتی نرخ بیکاری افزایش یافته است.
این مقایسه آماری از نامساعدتر بودن نسبی بازار کار کشور برای زنان نسبت به مردان حکایت دارد. همانطور که قبلا نیز اشاره شد زنان در کشور ما بنا به دلایل مختلفی از قبیل مسائل فرهنگی، دستمزد پایینتر نسبت به مردان، شرایط نامساعد و سخت برخی از مشاغل و... فرصت شغلی مناسب را با دشواری بیشتری احراز خواهند کرد.
4-3- تغییرات شکاف جنسیتی جمعی تحصیلکرده(جمعیت فعال و بیکار)
بررسیها نشان میدهد، جمعیت فعال فارغالتحصیلان مرد نسبت به فارغالتحصیلان زن در طول دوره 95-1384 رشد قابل توجهی داشته است. در سال 1394 تعداد فارغالتحصیلان زن 5/5 میلیون نفر است که نسبت به سال 1384 معادل 120درصد افزایش را نشان میدهد ولی در سال 1394 جمعیت فعال فارغالتحصیلان زن 1/2میلیون نفر بوده که نسبت به سال 1384 فقط 75درصد رشد نموده است. به عبارتی بسیاری از فارغالتحصیلان زن تمایلی برای ورود به بازار کار در شرایط حاضر را ندارند. این مساله نشان میدهد با وجود اینکه تحصیلات عاملی برای عرضه بیشتر به بازار کار است اما تحصیلات زنان باز هم مشارکت آنان را در مقایسه با مردان برای ورود به بازار کار مهیا نکرده است. در سالهای اخیر گرایش زنان به تحصیلات دانشگاهی با افزایش چشمگیری مواجه بوده است. با بررسی آمار و مقایسه بین دو گروه زنان و مردان میتوان دریافت نرخ بیکاری تحصیلکردهها در هر دو گروه بالاتر از نرخ بیکاری کل جمعیت مربوط است.
هچنین شاخص نسبت نرخ بیکاری زنان به مردان در طول دوره از 4.2واحد به 3.2واحد رسیده است. به بیان دیگر در بین تحصیلکردگان به ازای هر 100نفر مرد بیکار 230نفر زن بیکار وجود دارد. از طرفی شاخص تعداد بیکاران زن نسبت به مرد از 3.1واحد به 2.1واحد رسیده است. این امر بیانگر آن است که تعداد بیکاران تحصیلکرده زن تقریبا در تمام طول دوره از تعداد بیکاران تحصیلکرده مرد بیشتر بودهاند. با ملاحظه آمار مذکور و نیز کوچکتر بودن جمعیت فعال زنان تحصیلکرده نسبت به مردان، وجود شکاف جنسیتی در بازار کار کاملا مشهود است.
4- 4 تحلیل شکاف جنسیتی شاغلین بخشهای اقتصادی
در طول یک دهه گذشته شاخص تغییرات در بخشهای مختلف اقتصادی مشابه نبوده است. در بخش کشاورزی نسبت شاغلان زن به مرد کاهشی بوده و از 35درصد در سال 1384 به 27درصد در تابستان سال 1395 نزول پیدا کرده است.
در بخش صنعت نیز وضعیت شاخص مشابه بوده و از 22درصد در ابتدای دوره به 16درصد در انتهای دوره کاهش پیدا کرده است. اما در بخش خدمات وضعیت متفاوت است. در این بخش شاخص مذکور افزایشی بوده و از 19درصد به 23درصد رسیده است. به عبارت دیگر در بخش خدمات شاغلین زن به نسبت شاغلین مرد افزایش بیشتری داشته است. در دو بخش کشاورزی تعداد شاغلین در دو جنس با کاهش مواجه بوده اما درصد کاهش در شاغلین زن بیشتر از درصد کاهش در شاغلین مرد میباشد. در بخش صنعت زنان با کاهش تعداد شلغلین و مردان با افزایش روبهرو بودهاند. از این مقایسه آماری میتوان استنباط کرد که زنان به دلایل متعد ازجمله خصوصیات جسمی و روحیات خاص آنها، فرهنگ و رسومات کشور و... به اشتغال در بخش خدمات تمایل بیشتری دارند. به بیان دیگر برای کاهش شکاف جنسیتی تمرکز و توجه روی بخش خدمات نتایج بهتر و ملموستری را به دنبال خواهد داشت بنابراین در راستای برنامهریزی و سیاستگذاری برای کاهش شکاف جنسیتی توجه به بخش خدمات اهمیت شایان توجهی دارد.
5- جمعبندی کلی
در طی 3دهه گذشته موضوع شکاف جنسیتی بیش از قبل آن مورد توجه کشورها قرار گرفته است. این موضوع در مجمع جهانی اقتصاد نیز مورد توجه بوده و مجمع یاد شده نیز هر ساله براساس معیارهای مشارکت اقتصادی، آموزش، بهداشت و توانمندی سیاسی کشورها را رتبهبندی و امتیازدهی کرده و نتایج آن را منتشر و اعلام میکند. از مطالعات صورت گرفته میتوان دریافت که توزیع عادلانهتر موقعیتها و منابع میان زنان و مردان باعث رشد اقتصادی و بهرهوری بیشتر میشود و کشورهایی که در آموزش زنان سرمایهگذاری میکنند، نرخ رشد اقتصادی بالاتری دارند.
بررسی مقوله شکاف جنسیتی در اقتصاد ایران براساس نتایج مجمع جهانی اقتصاد گویای این واقعیت است که درحال حاضر فاصلهیی میان برخی از شاخصهای بازار کار میان مردان و زنان وجود دارد. اما برای بررسی دقیقتر آن مراجعه به شواهد آماری داخل کشور نشان میدهد که تفاوت در حوزه بازار کار(عمده شاخصها) وجود دارد البته در برخی شاخصها به خصوص برای دانشآموختگان به تدریج این فاصله درحال کاهش است.
در این راستا در این مطالعه برای بررسی مقوله شکاف جنسیتی در حوزه بازار کار ایران از شکاف جنسیتی شاخصهای نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری زنان و مردان و نیز جمعیت فارغالتحصیل دانشگاهی برای دوره 95-1384 استفاده شده است. بررسیها نشان میدهد در طول دوره مورد بررسی با وجود وجود شکاف جنسیتی نرخ مشارکت اقتصادی مردان با زنان به طور نسبی روند آن نیز بدتر شده است.
شکاف جنسیتی شاخص نرخ بیکاری زنان به مردان کماکان بالاست و این اختلاف طی دوره مورد بررسی به طور نسبی افزایش یافته است بهطوری این شاخص از 7.1واحد(برابر) در ابتدای دوره به 9.1واحد(برابر) در انتهای دوره رسیده است. به عبارت دیگر خط روند مربوط به نرخهای بیکاری زنان و مردان واگرا بوده و فاصله آن دو بیشتر شده است. این امر بهطور نسبی از نامساعد بودن بازار کار کشور برای زنان نسبت به مردان حکایت دارد. چراکه بهطور نسبی زنان در اقتصاد ایران بنا به دلایل مختلفی از قبیل؛ مسائل فرهنگی، دستمزد پایینتر نسبت به مردان شرایط نامساعد و سخت برخی از مشاغل و... فرصت شغلی مناسب را با دشواری بیشتری احراز خواهند کرد.
شواهد آماری از نهادهای رسمی کشور(وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) نشان میدهد، جمعیت فارغالتحصیلان دانشگاهی مرد و زن پا به پای هم رشد کرده اما جمعیت فعال فارغالتحصیلان مرد نسبت به فارغالتحصیلان زن رشد قابل توجهی داشته است. به عبارتی در شرایط حاضر بسیاری از فارغالتحصیلان زن تمایلی برای ورود به بازارکار ندارند. این مساله نشان میدهد با وجود اینکه تحصیلات عاملی برای عرضه بیشتر نیرو به بازار کار میباشد اما تحصیلات دانشگاهی زنان باز هم مشارکت آنان را در مقایسه با مردان برای ورود به بازار کار مهیا نکرده است. از طرفی با مقایسه بین دو گروه زنان و مردان در مییابیم که سهم فارغالتحصیلان گروه مردان کمتر از این نسبت در گروه زنان بوده و حتی به صورت عددی نیز تعداد فارغالتحصیل زن بیکار هم در ابتدای دوره و هم در انتهای دوره از تعداد فارغالتحصیلان مرد بیکار بیشتر بوده است. در عین حال بهطور نسبی طی این دوره شکاف جنسیتی نرخ بیکاری و تعداد بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهی اندکی بهتر شده است.
از لحاظ شاخص شاغلین زن به مرد در بخشهای اقتصادی نیز علاوه بر وجود شکاف بین شاغلین زن و مرد در دو بخش کشاورزی و صنعت، روند این شاخص نیز بدتر شده است ولی در مقابل در بخش خدمات این روند بهتر شده و نشاندهنده کاهش شکاف جنسیتی زنان و مردان در این حوزه است و خود گواه وجود پتانسیل در بخش خدمات برای جبران شکاف جنسیتی در اقتصاد ایران است. به عبارت دیگر انتظار بر این است که اصلاح رویکردها و مداخلات در بخشهای اقتصادی به خصوص در زیربخشهای خدمات برای ایجاد فرصتهای شغلی زنان میتواند شکاف جنسیتی موجود را به حداقل برساند.