اقتصاد آنلاین، در طول برگزاری نمایشگاه نفت، گاز و پتروشیمی نشستی را با حضور 2 چهره در حوزه سوخت رسانی ایران برگزار کرد. نشستی که طی آن سعی شد به این پرسش پاسخ داده شود که در وضعیت فعلی بهترین تصمیم در مواجهه با کارت سوخت چیست؟ ناصر سجادی مدیرعامل سابق شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی و طراح کارت سوخت و ناصر رئیسی فر رئیس کانون انجمنهای صنفی جایگاهداران سوخت ایران، دو فر حاضر در این نشست بودند. سجادی اعتقاد داردکارت سوخت از همان ابتدا برای مدت زمان محدود 5 الی 6 ساله طراحی شده بود و اکنون با رسیدن این کارت به اهداف اولیه، هیچ ارزش افزوده دیگری را ایجاد نمیکند. ناصر رئیسی فر نیز حفظ کارت سوخت را فقط موجب اتلاف وقت مردم در زمان سوختگیری میداند. از سوی دیگر مدیرعامل سابق شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی پرسشی مهم را از طرفداران حفظ کارت سوخت مطرح میکند. اینکه در حالی که مردم در یک سال و نیم گذشته با وجود داشتن کارت سوخت، اغلب از کارت جایگاهدار برای سوختگیری استفاده میکردند چه راهکاری برای ملزم کردن مردم به استفاده از این کارت وجود دارد؟ مشروح این نشست را در ادامه میخوانید.
*جناب آقای مهندس سجادی، شما به عنوان کسی که از ابتدا در جریان طرح کارت سوخت و سهمیهبندی بودید، بر این باور هستید که این کارت هنوز برای کشور استفاده دارد؟
ناصر سجادی:
نخستین نیازها برای طرحی در زمینه کنترل مصرف سوخت در اوایل دهه 80 حس شد . دولت پس از جنگ یارانه هنگفتی را برای تامین بنزین پرداخت میکرد. ما از سال 1368 و خاتمه جنگ تحمیلی تا سال 1382 به طور متوسط رشدی 10 درصدی را در مصرف بنزین تجربه میکردیم. مردم اکثرا از خودروهای شخصی استفاده میکردند. از طرفی دورنمای روشنی در رابطه با تولید بنزین در کشور وجود نداشت. اگر کاری برای مهار مصرف بنزین صورت نمیگرفت در آینده خیلی نزدیک مشکل بزرگتری برای ما ایجاد میکرد. در کنار طرح سهمیهبندی این موضوع در نظر گرفته شده بود که دولت بتواند با استفاده از این ابزار به روشی پلکانی برای افزایش قیمت بنزین دست پیدا کند. در ابتدا بسیاری این طرح را بسیار بلندپروازانه توصیف میکردند چرا که باید سیستم سوخترسانی در سراسر کشور را به یک نظام واحد مبدل میساخت. جایگاهها ملک خصوصی بود و ما میخواستیم تغییر ایجاد کنیم. در نهایت از 6 تیر ماه سال 1386 سهمیهبندی آغاز شد. این کار چند هدف را در پی داشت. هدف نخست ساخت ابزاری الکترونیک برای سیاستگذاران نظام بود که با هر سیاستی اصلاح قیمت بنزین را انجام دهند. با استارت سهمیهبندی قیمت بنزین از 80 به 100 تومان رسید.
در سال نخست کاهش مصرف زیادی رقم خورد، برای مثال رشد مصرف بنزین حتی در سال 1386 منفی شد. در سال 1387 بنزین آزاد بدون محدودیت وارد شد که قیمت 400 تومانی داشت. به همین صورت با سیاستهای پلکانی قیمت بنزین در سال 1394 معادل 1000 تومان شد. ای روند نشان میدهد از این ابزار به خوبی استفاده شده و در 7 الی 8 سال قیمت تغییر کرد که نخستین هدف سامانه را محقق ساخت.
بحث بعدی کاهش مصرف بود، البته خوشبختانه بحث حمل و نقل عمومی نیز در کلانشهرها اتفاق افتاد و رشد مصرف بنزین که از جنگ تا سهمیهبندی که سالانه 10 درصد به 2 الی 2.7 درصد رسید. در نتیجه هدف دوم کارت سوخت هم صورت گرفت. هدف سوم نیز کنترل قاچاق بود. ما قبل از سهمیهبندی قاچاق زیادی را در مرزها داشتیم که با اصلاح قیمتها جلوی آن گرفته شد.
* از دیدگاه شما کارت سوخت توانست بر قاچاق تاثیر قابل توجهی بگذارد؟
آمار و ارقام نشان میدهد در سال 1395 متوسط رشد مصرف بنزین در کشور 5.2 درصد بوده است که در نقاط مرزی اگر کمتر نباشد بیشتر نیست. در این سال رشد مصرف بنزین در آذربایجان غربی معادل 5.5 درصد، در کردستان 4 درصد، خراسان رضوی 4 درصد، خراسان جنوبی 3 درصد، سیستان بلوچستان که مهد قاچاق بوده است که ما 2 شرکت پخش داریم یکی زاهدان 5 درصد یکی چابهار 3.6 بوده است. آمارها نشان میدهد همه نقاط مرزی رشد مصرف معقولی داشته است.
*در دوران غیر سهمهبندی رشد این شهرها به چه شکل بوده است ؟
قطعا بیشتر از 10 درصد بوده است. در نهایت میتوان گفت که کارت سوخت با بستر سازی وضعیت را به جایی رساند که دیگر دولت میتواند با سیاست قیمتی مصرف و قاچاق و موارد دیگر را کنترل کند. اکنون قیمت 1000 تومان است و زمینه سیاست قیمتی فراهم است.
*بحث تاثیر کارت سوخت بر قاچاق را باز میگذاریم، اما در مورد سیاست قیمتی بسیاری بر این باور هستند که بنزین به اقتصاد ایران سیگنال تورمی میدهد.
سیاست قیمتی با شیب ملایم راهکار بسیار خوبی است. اگر بنزین با شیب ملایم مثلا سالانه 10 درصد افزایش یابد این سیگنال تورمی خنثی خواهد شد . ما سیاست تثبیت قیمتها را در مجلس هفتم تجربه رکردیم. بنزین برای حدود 5 سال معادل 80 تومان بود. اتفاقهای بعد از آن نشان داد تثبیت قیمت سیاست شکستخورده است. منظر کارشناسی معتقدیم کارت سوخت برای اهدافی انجام شد که اکنون برای بنزین دیگر لزومی ندارد اما برای نفت گاز همچنان حفظ کارت سوخت موضوعیت دارد.
*جناب آقای رئیسی فر، ما پیش از این درباره تاثیر کارت سوخت بر قاچاق صحبت کرده بودیم و شما بر این باور بودید که کاستن از عرضه بوده است که سبب کنترل قاچاق بوده است نه سهمیهبندی و کارت سوخت. در این مورد توضیح دهید.
من هم در ابتدا به عنوان یکی از افراد در شرکت پخش، در جلسات ابتدایی کارت سوخت حضور داشتم اما از ابتدا معتقد بودم هر نوع سهمیهبندی ایجاد فساد میکند که این مطلب نیز اتفاق افتاد. تخلفات فراوانی به دنبال سهمیهبندی اتفاق افتاد. این اتفاق در جامعه با ایجاد درآمد کاذب ناهنجاری به وجود آورد و افرادی مختلفی از کارگران جایگاهها تا سطوح دیگر را وارد جریانی کرد که به دنبال سودجویی از سهمیهبندی بودند. اما در مورد قاچاق، به نظر من اگر قبلا قاچاق با تانکر صورت میگرفت در سالهای سهمیهبندی با تطمیع و خرید کارت سوخت مردم در شهرهای مرزی، با روشهایی به مراتب سادهتر این اتفاق افتاد. در نهایت نیز آنچه موجب شد که در آمار قاچاق کاهش رخ دهد، کاهش عرضه بنزین بود نه چیز دیگر.
اما من میخوام در مورد صحبت شما در مورد سیگنال تورمی افزایش قیمت بنزین نیز نکتهای را بیان کنم. در مورد بنزین و سوخت در ایراان جو روانی ایجاد شده و در مورد اثر آن بر قیمتها و هزینه خانوار اغراق صورت گرفته است. در صورت وجود نظارت حتی با دو برابر شدن قیمت بنزین هم سبد قیمت کالاها بیش از 1 درصد افزایش را تجربه نخواهد کرد. برخی به جو روانی دامن میزنند.
*جناب مهندس سجادی، آقای رئیسی فر به تبعات اجتماعی اشاره می کنند. آیا شما به عنوان طراح کارت سوخت به این تبعات واقف بودید یا این مسائل و فسادی که طبق ادعای آقای رئیسی فر در این جامعه پیرامون کارت سوخت ایجاد شد پیشبینینشده و اساسا غیر قابل اجتناب بود؟
طبیعتا هر تغییری تبعات دارد. 80 سال عرضه سوخت در ایران روال دیگری داشته است. نیروی انسانی هم در ابتدا اصلا آموزش ندیده بودند. هر کالای اساسی وقتی به صورت دو نرخی عرضه شود فسادآور است. شما اگر قند و شکر هم حساب کنید همین اتفاق میافتاد. در بنزین سهمیه بندی یعنی به بعضی خودروها سهمیه ویژه تعلق بگیرد. مثلا رانندگان تاکسی در ابتدا همین که بنزین را می فروختند از تفاوت قیمت بنزین 100 تومانی و 400 تومانی درآمد داشتند. بنابراین سهمیه بندی فساد ایجاد میکند، این اواخر جتی تخلفات حرفهای صورت میگرفت. اما نظام این فساد را به جان خرید که قیمت اصلاح شود. این موضوع دستاورد هم داشت که قیمت بنزین 80 تومانی به 1000 تومانی رسید.
*خب به موضوع حفظ یا حذف کارت سوخت باز میگردیم. جناب آقای سجادی، بهترین تصمیم در وضعیت فعلی از نظر شما چیست؟
ببینید، طرفداران حفظ کارت سوخت اکنون باید به این سوال ابتدایی پاسخ دهند که اصلا چه راهکاری برای حفظ کارت دارند؟ اکنون بالای 95 درصد مردم با وجود داشتن کارت شخصی، از کارت جایگاه دار استفاده میکنند. حالا باید انگیزهای ایجاد کنند که مردم از کارت استفاده کنند. تنها راه ایجاد این انگیزه دو نرخی کردن است که همین حالا درباره تبعات آن صحبت میکردیم. اکنون کارت همه وجود دارد. در این 2 سال مردم حتی کارتشان را نمیدانند کجا گذاشتهاند. عوامل انگیزشی فقط دو نرخی کردن است. هیچ راهی ندارند که مردم را مجبور کنند از کارت خودشان استفاده کنند. ما اعتقاد داریم که ضرورتی برای کارت نیست.
*جناب رئیسی فر نگاه شما در این زمینه چیست؟
در مورد کارت سوخت من با مهندس سجادی موافق هستم، استفاده از کارت اکنون جز اتلاف وقت نکتهی دیگری در پی ندارد. اما به نظر من میتوان از تجهیزات فعلی سامانه هوشمند سوخت، استفاده دیگری کرد. پیش از این در گفت و گو با روزنامه تعادل به تفضیل این پیشنهاد را تشریح کردم.
ناصر سجادی: باید توجه کرد که این سامانه زمانی که طراحی شد صرفا برای سهمیهبندی بود. من مسئول و طراح بودم آن بودم و در واقع به دنبال طراحی کردن ابزاری بودیم که رفتار کوپن در دوران جنگ را در غالبی مدرنتر برای ما ایفا کند. پیشنهادی که اکنون آقای رئیسی فر مطرح میکنند نیازمند تغییر در معماری سامانه است که حدود 100 میلیارد تومان هزینه دارد. ما اکنون از شبکه موجود در جایگاه استفاده میکنیم. هر جایگاه جدید اصلا ضرورت ندارد کارتخوان بگذارد. بعضی میگویند اگر کشوری مثلا امریکا به ما حمله کند و ما نیاز به سهمیهبندی دوباره پیدا کنیم چه باید کرد؟ به نظر من اگر کارتخوانهای فعلی در همین جایگاههای قدیمی حفظ شود در زمان بحران قابل استفاده خواهد بود؟
*در نتیجه در دیدگاه شما اکنون زمینه اینکه ما بتوانیم همگام با قیمت جهانی نفت خام، قیمت بنزین ایران را بالا ببریم وجود دارد؟ چون همین حالا قیمت فوب خیلی فاصله ای ندارد اما در ادامه اگر بالاتر برود؟
در برنامه ششم، قانون است که تا پایان برنامه بنزین باید به فوب برسد. اگر با شیب ملایم این اتفاق بیافتد قطعا عملی خواهد بود.
*بله اما در ازای افزایش قبلی قیمت بنزین یارانه نقدی پرداخت شد، اکنون این حالت وجود ندارد.
رئیسی فر: به نظر من در این مورد از همه چیز مهم تر این است که ما تکلیف مدل اقتصادی کشورمان را مشخص کنیم که دولتی است یا خصوصی، من معتقدم هیچ جامعه ای به توسعه نمیرسد مگر با اقتصاد آزاد. اقتصاد سوسیالیستی امتحان خود را پس داده است . اگر ما بپذیریم که میخواهیم به توسعه برسیم باید بخش خصوصی را تقویت کنیم. حالا در کشور ما سازمان برنامه ای است ما باید از کشورهای دیگر یاد بگیریم. نه اینکه دست گدایی مردم را به سوی دولت دراز کنیم. ما باید یک بار برای همیشه قیمت را واقعی کنیم اما برنامه بدهیم که مازاد آن برای 4 سال در بخش کشاورزی سرمایهگذاری میشود. بذر ارزان میدهیم، شغل ایجاد میکنیم، رفاه اجتماعی ایجاد میکنیم، آموزش را رایگان میکنیم و کسانی که از اتوموبیل استفاده نمیکنند نیز بهره خود را ببرند. تولید مصرف میخواهد. ما باید مصرف را نیز توسعه دهیم، افزایش مصرف رفاه ایجاد میکنند. سوخت هم یک کالای استراتژیک است اما در غالب برنامه میتوان آن را حرکت داد.
*اما تا زمانی که بخش خصوصی در ایران تولیدکننده بنزین نیست این تقویتی که شما از آن صحبت میکنید طی چه مسیری رخ خواهد داد؟
رئیسی: این اتفاق افتاده است. تعدادی از پالایشگاهها فروخته شده است.
*بله اما غیر سودده هستند.
در صورت وجود برنامه اینها سودده میشوند. نفت 2500 مشتق دارد، اگر به بخش خصوصی واگذار شود ارزش افزوده مشتقات را دست میآورد و نفت را فقط با 5 فرآورده عرضه نمیکند.
*چرا در تمام این سالها جایگاهداران به سمت مالکیت پالایشگاه نرفتند؟
دیگرانی اجازه این کار را ندادند. خصولتیها مانع این موضوع بودهاند. اکنون پالایشگاه تبریز هست. زنجیره باید به بخش خصوصی سپرده شود. اگر این اتفاق بیافتد و اجازه بدهند در غالب اقتصاد آزاد و امنیت سرمایهگذاری فعالیت کنیم، سرمایهگذاری در پالایشگاه نیز به نتیجه میرسد. پالایشگاهها به طور کامل و فعال و با تمام ارزش افزوده کار خواهند کرد و هم قیمتها باید شناور بشوند. نگاه باید برنامهای باشد. وحشت از برنامه نداشته باشیم.
*جناب آقای مهندس سجادی، اگر بخواهید صحبتهای مطرح شده در این یک ساعت را جمعبندی کنید به چه نکاتی اشاره خواهید کرد؟
سجادی: در جمع بندی باید به این موضوع توجه کنیم که حفظ کارت سوخت و سامانه هوشمند سوخت هیچ ارزش افزودهای برای کشور ندارد. سامانه هوشمند هم با آن معماری ارزشی ندارد. ما با روشهای دیگر هم میتوانیم اطلاعات جمع کنیم. اگر مسئولان نگران موقعیت بحران هستند میشود همین تجهیزات سابق را حفظ کرد اما اجبار نصب آن برای جایگاه جدید جز هزینه برای دولت و بخش خصوصی چیز دیگری ندارد. در مورد قیمت اما همان طور که اشاره کردم من اعتقاد به سیاست قیمتی دارم. کارت هوشمند سوخت قیمت پایه را درست کرد. ما حداقل متناسب با تورم سالانه اگر قیمت بنزین را افزایش دهیم بعد از 5 سال قیمت بنزین به 1600 میرسد.
*در نهایت از نظر شما قیمت بنزین باید به شاخص تورم متصل باشد یا شاخص قیمتهای جهانی نفت خام و در نتیجه فوب بنزین در خلیج فارس؟
تا زمانی که ما به قیمت جهانی برسیم باید به تدریج برویم سپس باید شناور شود.
*ممکن است فوب از ما فرار کند.
بله این طور است اما اگر ما به تدریج نزدیک شده باشیم فاصله ما آنقدر زیاد نمیشود. اما باید ابتدا به قیمت مناسب برسیم. آخر سال برنامه ششم ما باید به قیمت 1650 تومان برای بنزین رسیده باشیم. اگر قیمت جهانی پایین تر آمد ما نیز پایین میآییم.
*این کاهش مصرف به قشری از جامعه فشار نمیآورد که از اساس مورد هدف نبودند؟
از چند دهه پیش تاکنون حمل و نقل عمومی راحتتر شده است. اکنون حمل و نقل عمومی نیاز افراد را به راحتی برآورده میکند. این به اینکه به قشر کم درآمد فشار وارد نشود کمک میکند. زمانی وقتی میخواستیم کارت را توزیع کنیم نگران این بودیم که مردم چطور میتوانند از کارت سوخت استفاده کند. ما هزینههای زیادی برای نگهداشت کارت کردیم.
*واقعیت البته این است که همچنان تمایل زیادی به استفاده از اتوموبیل شخصی وجود دارد. شاید چون توسعه حمل و نقل عمومی با نیازهای جامعه همگام نبوده و از آن عقب مانده است.
بله اما این وضعیت با یک دهه پیش و زمان سهمیهبندی قابل قباس نیست. ما باید سیاست شکست خورده تثبیت قیمت را تکرار نکرده و قیمت را متناسب اصلاح کنیم. در مورد بحث دیگر هم در حوزه خرد چون هنوز در ابتدای کار هستند در ادامه بلوع به جایی می رسد که خودشان وارد تولید شوند. در نهایت باید دولت خود را از پشت درب انبارهای اصلی سوخت جدا کرده و همه چیز را از آنجا به بعد به بخش خصوصی واگذار کند.