هر سال با برپایی نمایشگاه کتاب آمارهای مختلفی از افزایش فروش و استقبال مردم از این رویداد فرهنگی منتشر میشود؛ همانطور که عباس صالحیمعاون فرهنگ وزیر ارشاد و رئیس سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روز گذشته (چهارشنبه) اعلام کرده است، آمار فروش سال جاری در نمایشگاه کتاب نسبت به زمان مشابه در سال گذشته 18 درصد افزایش داشته است. با این همه در میان این تفاخرها کمتر به این مهم توجه میشود که هر چه این بازار بزرگ نیاز اهل مطالعه را بیشتر برطرف کند، با حذف عوامل واسطه چون کتابفروشان، این قشر دچار ضرر و زیان بیشتری میشوند آنچنان که تا چند ماه پس از برپایی نمایشگاه از کسادی بازار گلهمند هستند. البته برخی کتابفروشیها نیز برای رقابت با این بازار بزرگ دست به تخفیفهایی میزنند تا راه بخشی از مخاطبان را به مغازههای خود کوتاه کنند؛ اما با توجه به اینکه سهم کتابفروشیها از پشت جلد کتاب نزدیک به 20 درصد است، درنظر گرفتن تخفیف، تنها برای کتابفروشیهایی مقدور است که خود ناشر باشند. از اینرو دست کتابفروشیهای مستقل نه تنها از این خوان بزرگ کوتاه است؛ بلکه بازنده اصلی این حراجی هستند. به گزارش دنیای اقتصاد، شاید به همین دلایل باشد که اکثر نمایشگاههای کتاب معتبر دنیا مثل فرانکفورت، بلونیا، لندن و پکن محلی برای فروش کتاب به عامه مردم نیست بلکه تنها برای دادوستدهای تجاری برای خرید حقوق مادی آثار است.
از نگاهی دیگر ممکن است استدلال شود که وجود نمایشگاه کتاب به گسترش فرهنگ عمومی، بالا رفتن سرانه مطالعه و سرانجام افزایش متقاضیان کتابفروشیها در طول سال خواهد انجامید اما اینطور نیست. همانطور که اخیرا همایون امیرزاده، سخنگوی شورای سیاستگذاری سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب در برنامه گفتوگوی فرهنگی با موضوع نمایشگاه کتاب یا فروشگاه کتاب که در شهر آفتاب برپا شد، عنوان کرده است چرخه سالانه اقتصاد نشر در حدود هزار میلیارد تومان است که یک چهارم از این اقتصاد برعهده نمایشگاه کتاب است. در واقع سال مالی ناشران در نمایشگاه رقم میخورد. وی چرخه اقتصادی موجود در نمایشگاه را معیوب میداند و میگوید: «بر اساس طرحی که در حال بررسی است نمایشگاه باید به سمت تخصصی شدن مانند نمایشگاه کتابهای آموزشی، کودک و دانشگاهی و... حرکت کند که نمایشگاه برند محتوایی خود را حفظ کند. اما از سوی دیگر باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که جمعیت میلیونی بازدیدکننده بهدلیل گستره وسیع موضوعات است.» بر ناکارآمدی اقتصادی نمایشگاه نه تنها کتابفروشان و کارشناسان بلکه بسیاری از ناشران نیز اذعان دارند از جمله مژگان سبزیان که در این نشست عنوان کرد: با توجه به اینکه تیراژ کتاب در سالهای اخیر با افت ۴۵ درصدی مواجه شده میتوان گفت چرخه اقتصادی در نمایشگاه کتاب کمک زیادی به نشر کشور نکرده است؛ بنابراین با وجود گرایشهای اقتصادی نمایشگاه کتاب، متاسفانه منجر به رونق در بازار کتاب نشده است پس نمیتوان گفت رویکرد اقتصادی موفق بوده است.
کتابفروشان و نمایشگاههای استانی
مشکل کتابفروشان به نمایشگاه بینالمللی کتاب منحصر نمیشود؛ بلکه نمایشگاههای استانی نیز در طول سال مشکلاتی را برای کتابفروشان به وجود آورده است. تخفیف 20 درصدی بن کتاب در کنار تخفیف 20 درصدی پشت جلد کتاب که ناشر موظف به رعایت آن است، تخفیف 40 درصدی را شامل میشود که موجب میشود مخاطب کتاب در استانها تمایلی به خرید کتاب از کتابفروشی نداشته و معمولا صبر کند تا نمایشگاه کتاب برگزار شده و اقدام به تهیه کتاب کند. این مساله موجب شد از زمانی که بحث تخفیف 20 درصدی در نمایشگاه کتاب استانی مطرح شد، بسیاری از تشکلها مخالف این اقدام باشند. اصولا فلسفه وجود طرحهایی مثل عیدانه کتاب، طرح تابستانه یا پاییزه کتاب نیز با توجه به حل چنین مشکلی ایجاد شده است. در این طرحها مخاطبان مستقیم با کتابفروشان در ارتباطند و تخفیفهای یارانهای از طریق رابطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابفروشیها اعمال میشود. با این حال تا زمانی که نمایشگاه کتاب، به جای محلی برای تبادل آرا، خرید و فروش حقوق و امتیاز آثار به مکانی برای خرید و فروش کتاب تبدیل شود نمیتوان انتظار داشت، اقتصاد نشر به شکل اصیل و خودبنیادی اصلاح شود؛ زیرا همواره مخاطبان و ناشران چشم بهدست دولتها و کمکهای آنان خواهند داشت.
بهنظر میرسد همه راههایی که تاکنون برای حل مشکل پایین بودن سرانه مطالعه اتخاذ شده یا خود سد راهی برای این مهم شده است یا در بهترین حالت مسکنی برای کوتاهمدت بودهاند؛ راههایی که در دراز مدت چه بسا بر صنعت نشر لطمات جبرانناپذیری ایجاد کند. از این رو شاید برای یکبار هم شده، مسوولان فرهنگی به جای راهکارهای کوتاهمدت، به فکر تغییر بنیادهای آموزش و پرورش برای اهل مطالعه کردن نسل آینده باشند.