بهگزارش باشگاه در و پنجره و نما بهنقل از سعید مادرشاهی از آلومینیوم شیشه تهران:
چالشهای پیش رو در صنعت نما ساختمان
نظارت بر طراحی نما
امروزه دیگر معماران و مدیران پروژه ها بر طراحی نما کنترل کامل و همه جانبهای ندارند، و این موضوع به ایجاد تغییراتی در فرایند طراحی آنها منجر شده است. از طرف دیگر، درک درست از مفاهیم بین رشتهای نیز تقریبا ضعیف است(Porteous, 2002) . هر چند باید توجه داشت که وظیفه معمارانه مبنی بر نظارت بر طراحی وظیفهای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و به فرد دیگری محول نمود (Kelleher et all, 2005).
نظارت معمارانه بر طراحی پوسته نما
از یک معمار انتظار میرود که دادهها و اطلاعات بدست آمده از مشاوران، تأمین کنندگان و نصابهای مختلف را با یکدیگر ترکیب و هماهنگ کند. و بدین ترتیب است که به عنوان مثال محل حفرههای تجهیزات الکتریکی باید با سیستم عایق رطوبت هماهنگ باشد، دریچههای مکانیکی هوا باید دور از منابع آلاینده تعبیه شوند، و غیره. بهطورمعمول در ابتدای مسیر چندین گزینه تکنولوژیکی و مهندسی پیش روست. اگر اطلاعات مربوط به پوسته ساختمان میتوانست از همان ابتدای آغاز فرایند طراحی در اختیار مهندسان قرار بگیرد شاید آنها این توانایی را داشتند که تنها گزینههایی را انتخاب کنند که بتواند به بهترین شکل ممکن با سایر عملکردها و کارکردهای نمای مورد نظر همخوانی داشته باشد.
ازدیاد رو به رشد افراد درگیر در فرایند طراحی و ساخت نما
افزایش رو به رشد تعداد پیمانکارانی که برای اجرای موفقیت آمیز پوسته یک ساختمان لازم است، منجر به بروز نیاز ثانویه به هماهنگی مهندسان نما برای پر کردن خلاء بین مشاوران شده است. مهندس معماری که مسئولیت یک پروژه بزرگ را بر عهده دارد اغلب به شدت تحت فشار است. اولین چالش برای موفقیت یک پروژه داشتن سواد مدیریتی برای ایجاد یک ارتباط صحیح، دقیق و واضح بین افراد تیم است. فقدان این نوع از آموزش در حال حاضر در اغلب برنامه های درسی معماری به چشم میخورد (Woudhuysen and Abley, 2004). دومین چالش، درک نادرست سلسله مراتب مشاوران، و شکافهاییست که در نتیجه این موضوع در ارتباطات بین اعضای تیم ایجاد میشود و از قدرت و توانایی معماران در تلاش برای بهتر کردن این ارتباط و مشخص نمودن روند پیشرفت وظایف محول شده میکاهد. چالش دیگر، مهارتهای مورد نیاز مربوط به مدیریت پروژه و نظارت و مدیریت یک تیم متشکل از مشاوران مختلفی است که هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشود. در نتیجه، اغلب اوقات در ارتباط و هماهنگی بین گروههای مختلف دخیل در طراحی نمای ساختمان نوعی شکاف وجود دارد. هر چند، این سناریو در صورتی که همان تیم شروع به طراحی ساختمان دیگری کنند به طور چشمگیری بهبود بخشیده خواهد شد.
بهطور طبیعی معماران ترجیح دادهاند با شرکتهای پیمانکار بزرگ متشکل از چندین رشته مختلف همکاری کنند که قادرند هماهنگی بین این رشتههای متنوع را در درون خود سازمان )در قالب (EPC انجام دهند. هر چند بر اساس مشاهدات نویسنده این مقاله، اغلب، شکست چنین سناریویی منجر به ضربه خوردن به شخص معمار خواهد شد چرا که مسئولیت نهایی نظارت بر فرآیند یک طراحی بر عهده معمار خواهد بود. هماکنون در بسیاری از پروژههای بزرگ ایران میتوان شکست این رویه قرارداد EPC نما را به وضوح دید زیرا از فروشنده مصالح و نصبکننده آن نمیتوان انتظار مهندسی ارزش در جهت سود کارفرما را داشت.
جامعنگری یا تمرکز روی یک مشکل
مهندسی نما در ایدهآلترین حالت خود باید تمامی عملکردهای پوسته ساختمان را به طور جامع دربر بگیرد. تمامی جنبههای عملکرد فیزیکی تعیین شده باید در ارتباط با یکدیگر تحلیل شوند چرا که همه این عوامل با یکدیگر همپوشانی داشته و در هم تنیده هستند. این در واقع بدین مفهوم است که تحلیل و بررسی هر یک از این عوامل بهطور جداگانه فرآیند چندان درستی به شمار نمیآید؛ بهعنوان یک مثال بارز از این اشتباه میتوان به تأیید بدون قید و شرط عایق اسپری فوم توسط مشاوران ساختمانی، بدون آگاهی از الزامات و دستورالعملهای اولیه تعریف شده برای ساختمان اشاره کرد. در نتیجه چنین عملی است که مشتریان چنین افرادی، یعنی صاحبان ملک یا معماران، با اجبار افراد مسئول در تهیه دستورالعملها و استانداردها در لزوم ایجاد تغییرات در طرح بعداً با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
راهکار: مشاورین تخصصی نما
از دهه ۹۰ میلادی در اروپای غربی شاخه جدیدی از مشاورین تخصصی (مانند مشاور تخصصی آتش، مشاور تخصصی انرژی و …) با نام مشاور نما شکل گرفت. از پیشگامان آن میتوان به اروپ و پریدمان اشاره کرد. عمده این شرکتها متشکل از مهندسانی با سالها تجربه در حوزههای مخنلف طراحی، مهندسی اجزا، سازه، انرژی، تولید پروفیل و …. بودند که با تجمیع تجربیات خود شرکتهایی حقوقی، مولتی دیسیپلین با توانایی دقیق طرح معمار به یک طرح جامع و آماده اجرا را تشکیل دادند.