به گزارش سایت روزنو،ایرانیها تنها مردمانی نیستند که در یک سرزمین لرزهخیز زندگی میکنند، بلکه کشورهای متعددی در جهان با زلزلهها و آثار مخرب آنها، دستوپنجه نرم میکنند که از جمله این کشورها میتوان از آمریکا، ژاپن، چین، ایتالیا، ترکیه، اندونزی، فیلیپین، هندوستان، نپال و... نام برد.
بنابراین ماهیت وجود گسلهای فعال و وقوع زلزله در ایران و در شهر تهران، امری اجتنابناپذیر است. ازاینرو، ما نمیتوانیم ماهیت وقوع زلزله را تغییر دهیم، در عوض تصمیمگیریها و عملکرد ما میتواند ریسک حاصل از رخداد زمینلرزه را کاهش یا آن را چندین برابر افزایش داده و موجب بهبارآمدن فجایع انسانی شود. از جمله مواردی که در مناطق لرزهخیز جهان مدنظر قرار داده میشود، شناسایی دقیق موقعیت گسلهای فعال، تعیین حریم گسلها، برآورد بزرگی زلزله احتمالی حاصل از فعالیت آنها و درنهایت رعایت اصول مهندسی در مقاومسازی سازهها در برابر زلزلههای احتمالی است.
به گفته محمودرضا دلاوری، مدیر کار گروه سیستمهای اطلاعات مکانی پردیس فنی دانشگاه تهران: «وقوع زلزله در تهران حتمی است و طبق تحقیقات زلزله دارای یک دوره بازگشت است که طبق برآوردها هر ۱۵۰ سال یک بار یک زلزله بزرگ رخ میدهد و با توجه به اینکه بزرگترین زلزله در تهران در ۱۷۰ سال گذشته رخ دادهاست باید خود را برای وقوع زلزله بزرگ در کلانشهرها آماده کنیم.» نوربخش غلامی، استاد دانشگاه تهران و زمینشناس، در سال ۱۳۸۹ پیشبینی کرده که طی چند سال آینده زلزلهای با مقیاس ۷.۷ ریشتر در تهران اتفاق بیفتد که نتیجه آن فاجعهای مخربتر از بم خواهد بود، و بحرانی ایجاد میشود که شاید در هیچ کجای دنیا مشابه آن اتفاق نیافتاده باشد.
ازهمینروست که محققان برجسته ایرانی سالهاست که درباره مخاطرات زلزله در تهران هشدار میدهند و بهتازگی پرفسور «رابرت ییتس»، که استاد بازنشسته زمینشناسی زمینلرزه و تکتونیک فعال در دانشگاه ایالت ارگان آمریکا و از پیشگامان این علم در سطح دنیاست و پیش از وقوع زلزله مرگبار هائیتی که در سال ٢٠١٠ به وقوع پیوست و منجر به کشتهشدن صد هزار نفر شد، درباره رخداد احتمالی آن هشدار داده بود، در کتاب جدید خود با عنوان بمبهای ساعتی لرزهای، که در ژانویه ٢٠١٦ منتشر شده است، از زمینلرزهها با عنوان بمبهای ساعتی نام برده و درباره بمبهای ساعتی موجود در چندین شهر بزرگ دنیا و از جمله تهران هشدار داده است.
پس به نظر می رسد که وقوع زلزله ای عظیم در تهران حتمی است و از دو منظر باید به آن نگاه کرد. اول اینکه در ساخت شهر چه مقدار ملاحظات زمین شناختی در شهرسازی تهران انجام گرفته است که از ساخت بناهای حساس روی مناطق خطرخیز و زمین های سست و نزدیک به گسل های فعال جلوگیری کرد. دوم اینکه میزان امکانات و توانایی و بضاعت تهران در برخورد با بروز چنین فاجعه ای چقدر است؟
پاسخ به سوال دوم به نظر نمی رسد نیاز به بسط و توضیح زیادی داشته باشد و به نظر می رسد حتی خود مسئولین نیز بر کمبود شدید امکانات و ضعف در امداد و مدیریت بحران فجایعی این چنینی واقف باشند. زمانی که آوار برداری و عملیات امداد و نجات در ساختمانی مانند پلاسکو 9 روز به طول انجامید، مدیریت بحران در زلزله ای عظیم با این سطح از امکانات بسیار در سطح نازلی پیش بینی می شود.
اما در پاسخ به سوال اول باید گفت: گزارش ها حکایت از آسیب پذیر بودن مناطق 11، 12، 16 و 20 دارد که این به دلیل جنس خاک این مناطق است. در این مناطق علاوه بر اینکه جنس زمین نرم است دارای سفره های زیر زمینی زیادی است که گاهی مشاهده می شود که بدون وقوع زلزله سازه ای در زمین فرو می رود. فقط در یکی از سناریوهای زلزله ای تهران بیش از 55 درصد سازه های تهران کاملا تخریب خواهند شد. در مورد گسل های فعال در تهران نیز می توان به وجود 3 گسل شمال، شرق و گسل ری اشاره کرد که در تهران کمتر قسمتی را میتوان یافت که در فاصلهای مناسب از سه گسل فوق واقع شده باشد. گسل شمال تهران از لشکرک و سوهانک شروع شده تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سوی غرب امتداد مییابد. این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر میگیرد.
گسل ری درجنوب تهران نیز که در صورت فعالیت پرتلفاتترین گسل کشور و شاید جهان میباشد از جاده خاوران شروع و با گذر از دولت آباد و حرکت روی جاده کمربندی تهران در حد نصاب کورههای آجرپزی چهار دانگه پایان مییابد. گسل شرق نیز که توانایی قوی ترین زلزله را دارا است از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سید خندان امتداد مییابد. جالب اینجاست که اکثر حریمهای انتقال نیروی شهر تهران نیز روی همین گسلهای زلزله واقع شده است.
ساختمان مدرن اسناد ملی ایران، ساختمان عظیم بانک مرکزی، ساختمان بلند مرتبه و سنگین روزنامه اطلاعات، مجموعه ساختمانهای کتابخانه ملی ایران، ساختمان بلند مرتبه بنیاد مستضعفان، ساختمان وزارت راه و شهرسازی، ساختمانهای بلند مرتبه مسکونی و مدرن آتی ساز، تنها پل معلق تهران یعنی پل پارک وی، پل بزرگراه صدر و بسیار ساختمان های حساس دیگر تنها چند مورد از سازه هایی است که در مدل های اولیه شهرسازی نباید اجازه ساخت آن ها در روی گسل های قوی و فعال تهران می دادند و امروز متاسفانه شاهد آن هستیم که این ساز های عظیم و حساس دقیقا روی گسل های فعال تهران بنا شده اند و این موضوع دقیقا نشان دهنده آن است که گویا هیچ برنامه ی مدون شهرسازی برای ایمنی در برابر زلزله قریب الوقوع تهران وجود نداشته و این ملاحظات ایمنی هیچ کجای برنامه شهرسازی لحاظ نشده است.
به علاوه ی وجود نداشتن این نگاه دوراندیشانه حتی در ساخت اکثر ساختمان های جدید؛ حداقل ویژگی های مورد نیاز سازمان آتش نشانی و سازمان نظام مهندسی نیز لحاظ نمی شود. این امر نشان از اهمیت نداشتن امنیت سازه ها برای افراد است. (از مسئولین گرفته تا ساکنین)
به گزارش روزنو، به هر حال زلزله ی آینده تهران شاید با این روند موجود تبدیل به یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ ایران شود و جمعیت نزدیک به ده میلیون نفری تهران را با مشکلات بسیار جدی رو به رو کند. امری که در حال حاضر و با توجه به شرایط گوناگون تهران، تنها راه جلوگیری سریع از آن انتقال و پراکنده کردن جمعیت از پایتخت باشد که این مسئله نیز باید با مکانیسم های عالمانه ای انجام پذیرد.