باشگاه در و پنجره و نما: در ساختار پنجرة بناهای سنتی، ویژگیهای فرهنگی به خوبی دیده می شـود. تحـولات دوران جدیـد و آزادی بـی حـد در شکل پذیری عناصر بناها، نوعی آشفتگی و گاهی هم شکلی یکنواخت و بی ارتباط با فرهنگ را برای پنجره ایجاد کرده که باعث کمرنـگ شدن نقش پنجره در زندگی انسانها شده است و دیگر نمی تواند پیام آور فرهنگ سرزمینی که به آن تعلق دارد، باشد. از طـرف دیگـر، در اکثر جوامع انواع پنجره های سنتی از مفهوم و کارکرد خود بازمانده اند. به نظر می رسد، بازشناسی جنبه های وجودی و معناشناختی واژة پنجره و مترادفهای آن در هر زبان و فرهنگی می تواند برای درک مفاهیم معماریِ آن فرهنـگ نیـز مفیـد واقـع شـود، چـرا کـه دانـش و تجربیات عملی انسان به شکل واژه در زبان ذخیره گشته و از نسلی به نسل بعد منتقل شده است. در زبان فارسی، انواع شبکه ها را که بـر روزن ها و گشودگی ها نصب می کردند، پنجره می گفتند. و آنچه ما پنجره می نامیم، با واژههای متنوع و متفاوتی نامیده مـی شـده کـه انـواع پنجره را معرفی می کند. پنجرهها بیشتر در خانه معنا دارند و در فضاهای عمـومی و مـذهبی، بیشـتر از انـواع روزن بهـره مـی گرفتنـد. در خانه های ایرانی، بعضی از اصطلاحات به کار رفته برای انواع پنجره با نام اتاق ها و فضاهای زندگی در رابطه بوده است و یا هم نامند و هر کدام به نوعی خاص از پنجره با شکل و ساختاری متفاوت دلالت دارند که حاکی از تأثیرپذیریِ شکل و واژة پنجره از روابط اجتمـاعی و فرهنگی و غنی بودن این فرهنگ است. وجود واژه های پنجره و روزن در ادبیات و اشعارعرفانی نیز بـر ایـن غنـا افـزوده اسـت. در زبـان فارسی معنیِ ریشه اغلب واژه هایی که برای پنجره به کار رفته است با نور و تابش مناسبت دارند. بررسی معانی پنجره و ریشه ایـن واژه در چند زبان متفاوت نیز نشان می دهد که گاهی انتخاب واژه ها در ارتباط با شرایط محیطـی و شـرایط اقلیمـی بـوده اسـت؛ ولـی کـاربرد پنجره های مشابه درخانههای ایرانی، در اقلیم های متفاوت، نشان میدهد که شکل و اندازه و تنوع پنجره برخلاف تصورِ علمیِ رایـج کـه عوامل اقلیمی را برای شکل پذیری آن در اولویت قرار می دهد بیشتر تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و نوع فضاهای خانه قرار داشته است.