بهگزارش باشگاه در و پنجره و نما بهنقل از ایسنا احمد ترابی درخصوص تأثیر نمای ساختمان بر روان افراد جامعه اظهار کرد: نمای ساختمان نیز بخشی از محیط پیرامون انسان است که میتواند منجر به احساسات مثبت و هیجاناتی مثل شادی و دوری از غم و هیجانات منفی شود، این که نما به چه شکلی باشد برمیگردد به فرهنگ هر جامعه در فرنگ ما نماهایی که جنبههای مذهبی دارند و تلفیقی از فرهنگ ایرانی اسلامی هستند، مورد قبول هستند.
ترابی همچنین تصریح کرد: به طور کلی فضای بصری که وجود دارد تاثیرش بر روان انسان کاملا بدیهی است و ارتباط انسان با عالم خارج از طریق حواس است، آن چیزی که وارد ذهن انسان میشود از طریق حواس انسان وارد ذهنش میشود.
وی با بیان ینکه هر چه محیط مبتنی بر زیبایی شناختی باشد آرامش فرد بیشتر است، اظهار کرد: هر چه سازهها دور از مبانی زیباشناسی، معماری و عمران باشد تاثیرها منفی است و محیطی که در آن زندگی میکنیم، نوع سازهها، نوع نورپردازی و مسائل حوزه معماری تاثیرمستقیم بر روان ما دارد. هر اندازه حواس انسان آسودهتر باشد ذهن او نیز آسودهتر است.
روانشناس بالینی خاطر نشان کرد: در زمینه فرهنگی، غرب فرهنگ کلان است و ما خورده فرهنگ هستیم به نحوی که غرب در زمینه فرهنگی بسیار پررنگ ظاهر شده است و تقریبا از قرن هفدهم به بعد فعالیتهایی در مسیر متمایل کردن دیگر ملتها به سمت خودشان داشتهاند.
وی افزود: حالا این فرهنگ در معماری، سینما، علم، معرفت و دیگر زمینهها بوده است. در نتیجه غرب توانسته فرهنگهای خورد را در خودش حل کند و طبعا معماری هم از این قاعده جدا نیست و اینها به جهت کار فرهنگی کلان، قدرت رسانهای و قدرت علمی غرب بوده است. فرهنگهایی که مترجم علم تمدن هستند نه مولد آن در فرهنگهای کلان حل میشوند و ما هم درگیر این مسئله و پیامدهایش هستیم.
این روانشناس یادآور شد: وقتی ساختار فرهنگی یک کشور بررسی میشود؛ نمیتوان سازهها شهرنشینی و ساختار شهر را به طور کلی از این ماهیت جدا کرد. مردم در این فضاها زندگی میکنند و اینها نشان دهنده فرهنگ خاص به خود هستند. برای مثال یک مسجد فرهنگ مخصوص خود را به افرادی که در این محیط قرار میگیرند میدهد یا یک خانه سنتی هم به همین صورت است. یک فضای مدرن هم یادآور برجهای اروپایی و فضای غرب است. افرادی که در این محیطها قرار میگیرنند به آن سمت جذب میشوند، ممکن است درباره این فرهنگ جستجو کنند و به آن تمایل پیدا کنند. این قاعده برای همه انسانها ناگزیر است. هر سازه روحی دارد. این روح میتواند به فلسفه، فرهنگ، علم و تمدن غربی برگردد یا به فلسفه شرقی و علم و تمدن ایرانی-اسلامی یا هر فرهنگ دیگری.
وی ادامه داد: محیط روی ما موثر است و این تأثیر میتواند خودآگاه یا ناخودآگاه باشد. بسیار واضح است که انسان وابسته به محیط پیرامونش است. محیط شامل ساختمان، شهر، روستا، مدرسه، خانواده و اطرافیان، رسانهها و … میشود.
ترابی تاکید کرد: با توجه به افزایش جمعیت در جهان و همچنین در کشورمان امکان استفاده از بناهای سنتی کاهش پیدا کرده است. بناهای قدیمی به علت فضایی که اشغال میکنند و هزینههای بیشتر نمیتواند گزینهی مناسبی برای انسان امروز باشد. در نتیجه افراد به آپارتمانها روی میآورنند.
وی افزود: مسئولین نهادهای مربوط به مسکن و شهرسازی باید وارد میدان شوند و تمهیداتی بیاندیشند که افراد بتوانند از زمینهای بزرگتر و خانههایی با معماری سنتی بهره-مند شوند. در این راه باید فرهنگسازی صورت گیرد و به مسائل اقتصادی مردم توجه کرد زیرا بسیار موثر است. تا وقتی در سطح کلان برای این مسئله برنامهای نباشد اتفاق مثبتی نمیافتد. در زمینه مردم تحت تاثیر حاکمیت هستند که چه برنامهای برای ایجاد زیرساختها برای استفاده بیشتر مردم از ساختمانها و نماهای سنتی و استفاده کمتر از خانههای آپارتمانی و کوچک دارد. باید توجه داشت آپارتمانها مشکلات خود را دارند. زندگی در این نوع مسکن افراد را به سمت افسردگی، انزوا و تنهایی میبرد، خواسته ناخواسته ارتباطات کمتر میشود و محدودیتهایی که هم فیزیکی و هم روانشناختی هست را ایجاد میکند.
ترابی تاکید کرد: مسئولیت روشنگری و آگاهسازی مردم بیشتر بر دوش آموزش و پرورش و آموزش عالی است. در وهله بعد رسانهها و فضای مجازی اگر هدفی داشته باشند و می-توانند نقش موثری ایفا کنند. بخشی از آموزشها نیز میتواند در سرای محلهها انجام گیرد.
وی اظهار داشت: نمیتوان افراد علاقهمند به لوکس نشینی و سازههای لوکس را قضاوت یا شماتت کرد. احتمال میرود افرادی که دارای روحیهی رقابت طلبی، خود شیفتگی و کمال طلبی هستند یا افرادی که طرحواره استحقاق در آنها است و خود را مهم میدانند بیشتر دنبال تجملات بروند. افراد رقابت جو سعی میکنند با این رفتارها روی احساس حقارت خود سرپوش بگذارنند و عقده حقارت را با احساس برتری تعویض کنند. اما نمیتوان تمام افرادی که دارای زندگی لوکس هستن را قضاوت کرد و در این گروهها قرار داد.
ترابی در ادامه سخنانش گفت: درخصوص شهر و سازههای شهری متولیان کسانی هستند که در معماری، عمران و شهرسازی تخصص دارند. این تخصص باید با روانشناسی و جامعهشناسی عجین شود چون پشت هر سازهای یک فلسفه و یک ماهیتی و یک تفکری وجود دارد. حالا میتواند غربی، شرقی، اسلامی، چینی، رومی و. . . باشد. هر سازه نشان دهنده یک تفکر یک ایدئولوژی و یک باور است. کسانی که به این حوزه ورود میکنند باید بدانند که سازهها تا چه اندازه تاثیرگذار هستند. معماری ساختمانها برمیگردد به این که معماران چه قدر با مبانی انسانشناسی، روانشناسی، فرهنگی، فلسفه و ... در یکسو هستند یا حتی در تعارضاند.
این روانشناس تشریح کرد: این مسئله نیازمند هماندیشی و همفکری و به کارگیری افراد مجرب و دلسوز است. افرادی که دانش و هنر لازم را دارند. استفاده از افرادی که در کشورهای دیگر این راه را رفتهاند و در این راه از تجاربشان بهره برد. باید همه چیز برسی و آسیبشناسی شود، محدودیتها و نقاط قوت دیده شود. برای مثال در سطح شهر قم چرا نباید فضاهایی برای تخلیه هیجانات مثبت وجود داشته باشد؟ اگر مردم بتوانند هیجانات مثبت خود را ارضا کنند و حس شادمانی در جامعه ایجاد شود افراد کمتر دچار معضلاتی مثل اعتیاد، بزه، افسردگی، غم و مصادیق هیجانات منفی میشوند.