مشاهیر متعددی از فیلمساز و کارشناس و هنرمند در مستندی به نام «خونه» جمع شدند تا بتوانند عمارت تاریخی مستوفی الممالک تهران را معرفی کنند؛ عمارتی که همچنان در معرض تخریب است.
به گزارش باشگاه در و پنجره و نما و به نقل از مهر، عمارت قدیمیمیرزا حسن مستوفی الممالک از سیاستمداران دوره قاجار بعد از عمر ۱۲۵ سالهاش در محله گلوبندک تهران روایتهای ناگفتهای را در درون خود دارد. مالک این خانه میرزا حسن مستوفیالممالک معروف به «آقا»، دولتمرد ایرانی و چند دوره نخستوزیر ایران در دوره قاجار و دوره رضاشاه بود. یکی از کارهای مستوفی الممالک وقف قسمتهایی از کالج البرز بوده است.
پرداختن به موضوع خانه و اینکه اساسا خانه به کجا میگویند و چه ویژگیهایی باید داشته باشد در مستندی توسط یک مستندساز جوان پاسخ داده شده است. در ماههای اخیر مستندی به نام «خونه» توسط خدایار قاقانی ساخته شده که به بررسی ابعاد این بنای تاریخی، اتفاقات درون آن و مالکش میپردازد. در این مستند به خانه تحت عنوان یکی از مهمترین بخش زندگی هر انسان توجه شده است و اینکه خانه آنقدر اهمیت دارد که همه مفاهیمیچون خلوت، امنیت و تمام خصوصیات انسانی و مدنی در آن تعریف شده است.
در این مستند افرادی همچون، آیدین آغداشلو، محمدرضا اصلانی، سیدعبدالله انوار، زنده یاد فریدون حافظی، نصرالله حدادی، زندهیاد محمدعلی سپانلو، همایون شهنواز، زندهیاد شهین مستوفی الممالک، علی معلم، لیلا معیری، ناصر ملک مطیعی، سیدعلیرضا میرعلینقی، زندهیاد احسان نراقی، جهانگیر هدایت با حضور در خانه مستوفیالممالک در چهارراه گلوبندک تهران درباره این عمارت تاریخی و اتفاقات پیرامونی آن و اهمیت یک خانه و نگهداشت آثار تاریخی در کشور صحبت میکنند و هر یک نظرات جالب توجهی از اهمیت به میراث فرهنگی دارند.
جلیل شهناز
خدایار قاقانی کارگردان مستند «خونه» از سال ۸۱ دغدغه عکاسی از خانههای قدیمیتهران را داشت که در جریان این عکاسی و ثبت خانه مشاهیر و فرهنگیان به خانه مستوفی الممالک رسید. خانه مستوفی به لحاظ ماهیت خانه، مالک و اتفاقات مهمیکه درون آن افتاده یکی از خانههای ویژه تهران به شمار میآید به همین دلیل قاقانی تصمیم گرفت تا افراد مختلف از جمله مشاهیر و کارشناسان را به این خانه دعوت کرده و درباره آن با آنها مصاحبه کند.
در این مستند که در جشنواره حقیقت سال ۹۵ نیز نمایش داده شد، مرحوم علی معلم نویسنده، ناشر، منتقد، تهیهکننده، کارگردان، مجری و مدرس سینما میگوید: وقتی کسی ثروتمند است دیگر به مال و اموالش سر نمیزند. ما جامعهای کوتاهمدت شدهایم و این نفرتانگیز است باید توجه کرد چند خانه بالای ۱۰۰ سال میبینیم. ما متاسفانه همه چیز را نابود کردهایم. هر کسی آمد به جای اینکه خانه قدیمیاش را نگه دارد و جای دیگری خانه بسازد، آن خانه قدیمیرا تخریب و به جایش بنای تازه ساخت. اکنون در خانههایی زندگی میکنیم که موقت هستند و تنها برای یک اسکان موقت، مورد استفاده قرار میگیرند اما خانههای قدیمیهتل نبوده بلکه مامن و محل ارتباط با خانوادهها بوده اند.
عبدالله انوار
عبدالله انوار نیز از تهران شناسان پیشکسوت میراث فرهنگی است که میگوید: مفهوم خانه در فرهنگ ایران با فرهنگ جهان متفاوت است. هر انسانی دنبال یک مامن بوده است.
امینیان از کارشناسان تاریخ و میراث فرهنگی نیز میگوید: افرادی که سفارش ساخت خانه را میدادند خودشان در آن اعمال سلیقه میکردند به همین دلیل هر خانه را که میبینید سبک خاص خودش را دنبال میکند و در آن میتوان همه روح مالک را احساس کرد.
مرحوم محمدعلی سپانلو شاعر تهران نیز در این مستند گفته است: یکی از شلوغترین تشییع جنازهها در آن زمان، مربوط به تشییع جنازه مستوفی الممالک بوده است. او را در آرامگاه خانوادگی که اکنون بخشی از دانشگاه الزهراست دفن کردند. چون این دانشگاه هم جزو موقوفات این خاندان بوده است.
لیلا معیری
لیلا معیری فرزند شهین مستوفی الممالکی است او درباره سرنوشت این بنای تاریخی میگوید: قرار بود این عمارت به موزه پست تبدیل شود، به همین دلیل خریداری و قرار شد این تغییر کاربری انجام گیرد تا به این بهانه حفظ شود، اما این کار انجام نشد.
لیلا درباره پدربزرگش هم میگوید: او مردی وطن پرست بوده و مملکتش را دوست داشته است و سعی میکرده که همیشه مملکت را از اجانب دور کند. محمد و شاپور عموهایم هستند پدربزرگم تعداد زیادی زن و فرزند داشت ۹ پسر و ۱۲ دختر. همه ما خاطرات بسیار زیاد و خوبی از این عمارت داریم.
معیری میگوید: دایی من محمد مستوفی الممالکی علاقه به فیلمبرداری داشت و برای ما خاطره خوب این است که او برای ما فیلمهایی از کودکی مان توسط آپارات در حوضخانه پخش میکرد. اما متاسفانه تمام این فیلمها در یک آتش سوزی از بین رفت.
در این مستند، گوشههایی از فیلمهایی که در خانه مستوفی الممالک ساخته شده، گنجانده شده است؛ از جمله شاه خاموش، دیوانهای از قفس پرید و... لیلا میگوید: شخصیت فیلمهایی که در این خانه بازی کرده اند هم خودشان خوش نام بودند و هم خوشنامیبرای پدربزرگم آوردند. او به یاد میآورد که نقاشیهای روی درهای این خانه توسط دایی و دوست دایی اش کشیده شده و زیبایی خانه را چند برابر کردند.
جهانگیر هدایت خواهرزاده صادق هدایت نیز در این مستند میگوید: خانهها در حال کوچک شدن هستند چون سلول خانوادهها کوچک شده است. مردمانی که خانههای قدیمیرا میساخته اند خودشان در این خانهها زندگی میکرده و خوش سلیقه بوده اند و به تشریفات، زیبایی و هنر و اینکه خانه زیبا باشد، اهمیت میدادند. در کنار این خانهها ما صنایع گرانی داشته ایم. مانند گچ کار، چوب کار، سنگ کار و ... این افراد هنرمندانی بودند که در کار ساخت خانهها فعالیت میکردند اما نمیدانم آیا هنوز هم آنها وجود دارند یا نه. چون آهن و آلومینیوم همه را از بین برده است.
آیدین آغداشلو نیز میگوید: هیچ جایی بیشتر از یک خانه نمیتواند تمام هویت و خاطرات آدمها را در خود نگه دارد. خانه همیشه معنای زندگی که در آن جریان داشته را بازگو میکند.
خانهای که بسیاری از هنرمندان یا از آن گفتهاند و یا در آن فیلم بازی کردهاند، حالا مخروبهای است که هر لحظه ممکن است گوشهای از آن فرو بریزد و تمام هویت این خانه را از بین ببرد. مالک فعلی خانه شرکت پست است اما هنوز اقدامیبرای مرمت و احیای آن انجام ندادهاند. این درحالی است که هرازگاهی خانه مستوفی الممالک برای لوکیشن گروههای فیلمبرداری اجاره داده میشود مانند فیلم «خوب، بد و جلف» که به تازگی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و فروش بالایی را در گیشه سینماها تجربه کرد دریغ از اینکه مقداری از این درآمد صرف مرمت همین خانه شود.
مستندی که هنوز خانه را نجات نداده است
اما با ساخت و پخش مستند «خونه» اتفاقی برای این عمارت تاریخی نیفتاد آنطور که خدایار قاقانی میگوید: سقف شیروانی عمارت تعویض و مرمت شد تا از تخریب بیشتر آن جلوگیری شود اما هنوز سقف تالار شام متاسفانه شرایط خوبی ندارد. ولی مدتی است که زیر آن داربست زده اند تا از تخریب بیشتر جلوگیری کنند. اگر اتفاقی برای تالار شام بیفتد ماهیت کل خانه از بین میرود چون بخش اصلی خانه همین تالار شام است.
او ادامه میدهد: حدود ده سال پیش نمیدانم کدام یک از گروههای فیلمبرداری برای اینکه بنای بیرونی عمارت را به فضای فیلمش نزدیک کند، دورتادور دیوار بیرونی و ستونها را برزنت کشیده و روی آن را رنگ کردهاند و وقتی کارشان تمام شده برزنت را از دیوار جدا نکردهاند و در گذر زمان این برزنت به خشتهای خانه چسبیده شده و دیگر جدا نمیشود حتی اگر این کار قابل انجام باشد دیوار میریزد. این بلایی است که یک گروه فیلبرداری بر سر خانه آورده و سوالم این است که چرا اداره پست که مالک این خانه است و به گروههای فیلمبرداری اجاره میدهد، نظارتی نداشته است. یک زمان شنیدم که شهرداری میخواهد این خانه را از اداره پست خریداری و آن را به رستوران تبدیل کند.
قاقانی میگوید: شهرداری با همه سازمانهای زیر مجموعهاش بودجه هنگفتی دارد که میتواند در اختیار مرمت این خانه قرار گیرد چرا که یکی از سازمانهای مسئول در شهر تهران است. سازمان میراث فرهنگی و اداره پست نیز هر کدام وظایفی نسبت به این خانه دارند که انجام نمیدهند. حتی پس از پخش این مستند بازهم اتفاق مهمیبرای این خانه نیفتد. زمانی نیز قرار بود که بازدیدی با خبرنگاران از این خانه داشته باشیم اما اداره پست مجوز ورود به ما نداد. به این بهانه که در حال تعمیر و مرمت هستند.
اکنون خانه مستوفی الممالک به عنوان یکی از خانههای مهم شهر تهران در حال تخریب و فرسایش است و امکان بازدید از آن نیست. شاید روزی برسد که باید فاتحه این خانه را هم مانند بسیاری دیگر از خانههای تاریخی شهر به دلیل بی توجهی همه ارگانهای مربوطه به آن خواند.