در ساختمانسازی به سوی بیرونی یک ساختمان نما گفته میشود. در طراحی ساختمان، نما مهمترین بخش به شمار میرود زیرا نما چارچوب کار برای بقیه اجزای ساختمان را مشخص میکند.
بسیاری از نماها ارزش تاریخی دارند و در کشورهای گوناگون قوانین سختگیرانهای در مورد موضوع تغییر نما وجود دارد که برخی از این قوانین هر گونه دگرگونی در نماهای تاریخی را ممنوع میکند.
هرچند بارها شورایشهر در طرحی که برای اصلاح نمای شهر تهران تهیه کرده اما هیچگاه هیچ ارگان اجرایی نتوانسته است تهران را از این وضع آشفته نجات دهد.
چند سال پیش شورای شهر استفاده از نمای «آجر» را بر سایر نماهای رایج در ساختمانهای کنونی ترجیح داده و برای ساختوسازهایی که در نمای آنها از آجر استفاده میشود، پنجدرصد تخفیف در عوارض ساخت در نظر گرفته است. در این طرح که یک فوریت آن به تصویب شورا رسیده، کاربرد کامپوزیت و اشکالی که نمادهای صهیونیستی، فراماسونری و مسلکهای ضددینی را در نمای ساختمان منعکس میکند، ممنوع اعلام شده و شهرداری از صدور پایانکار برای چنین ساختمانهایی منع شدهاست اما طرح های اسلیمی، بومی و ناب ایرانی در بناهای امروز تهران هیچ جایی ندارد و این مسئله ای نیست که بتوان با زور و اجبار آن را درست کرد.
در نگاه اول شاید قضیه ساده به نظر برسد و چنین تصور شود که میتوان از روی دست شهرسازی غربی، برای شهرهای ایران هم نسخه پیچید و قوانین و قواعدی وضع کرد که بتوان در یک شهر، به نوعی از هماهنگی بصری برای نمای ساختمانها رسید. اما آیا ماجرا به همین سادگی است؟ آیا همه چیز به همین سادگی و همه چیز محدود به ضوابط و قواعدی است که شهرداریها و شوراهای شهر و یک مرحله کلانتر دولت، در راستای ساماندهی نظام شهرسازی تدوین و تنظیم میکنند؟
پایانکار همانطور که از اسمش مشخص است، مربوط به زمانی است که کار تمام شده و کنترل در این مرحله نتیجهای جز پرداخت جریمه و در شرایط خاصی رفع اشکالات جزئی ندارد. در حالی که اگر نقشه نمای ساختمان به صورت سهبعدی از همان ابتدا، بر اساس ضوابط دقیق تنظیم شده بر اساس ملاحظات دقیق شهرسازی، به تصویب شورایی تخصصی در شهرداری میرسید، آن وقت میشد امیدوار بود که اتفاقی مثبت در زمینه ساماندهی نمای ساختمانها بیفتد.
مشکل نمای ساختمانهای ما چیست؟
عوامل نابسامانی نماهای شهری در تهران را میتوان ناشی از اعمال سلیقه و دخالتهای غیرکارشناسانه، از جمله حاکمیت فرهنگ بساز و بفروشی، اعمال سلیقه مالک یا کارفرما، هنرنمایی اغراقآمیز برخی طراحان، عدمدخالت مهندسان در طراحی و اجرا، محدودیتهای فنی و اقتصادی حاکم از جمله فقر مالی و فنی سازندگان و مواد و مصالح نامرغوب، ضعف تئوریک ناشی از عدمآگاهی به اصول معماری سنتی ایران و بهرهگیری از آن و عملکردگرایی نمایشی از سبک معماری مدرن و در نهایت ضعف در نظام هدایت و کنترل ساختمان دانست.
از جمله عدمکنترل نما در نقشه ساخت و پایان کار توسط شهرداری و نبود ضوابط معماری کنترلکننده منظر شهری و عدمکنترل حجم، ارتفاع، مصالح و ریتم نمای ساختمان احداثی در ارتباط با بناهای مجاور و خیابانمحل استقرار.
ارائه الگوی مناسب و البته یک آرایش هماهنگ میان ساختمان ها می تواند روح تازه ای به تهران بدمد و این شهر را همانند پایتخت های مطرح جهان صاحب امتیاز کند.
مشکل اصلی شهر این است که بدون هیچ ضابطه ای رشد کرده و قوانین درستی برای نظارت وضع نشده است، همیشه روند کار برای شهرداری مهم تر از نمای آن بوده، شهرداری تهران از ابتدا تنها می خواسته حساب کار از دستش در نرود. ساختمان سازی در کنار یک سازه مهندسی یک اثر هنری نیز است و اگر این اثر هنری با هم سنخیتی نداشته باشد نمی توان ادعا کرد شهری زیبا بنا کرده ایم.
بزرگترین مشکل این روزهای شهر تهران نماهای غربی است که با الگوگیری از ساختمان های قرون وسطا، اروپای قرن 18 و یا حتی اشکل بی هویت تلفیقی بنا می شود و چون به ظاهر برای مردم تمایز ایجاد می کند مردم نیز به طرف این نو نما کشش دارند در حالی که اگر استفاده از الگوهای بومی دستور کار باشد قطعا شرایط بسیار بهتر از وضع موجود خواهد بود.